وجه تسمیه روستای بالو (اورمیه)
وجه تسمیه روستای بالو از توابع شهرستان اورمیه نویسنده : فرهاد جوادی یکان سعدی (عبداله اوغلو) _ اورمیه 3/6/ 1399 روستای بالو از توابع بخش روضه چای اورمیه از قدیم الایام ، از جمله آبادیهای بزرگ و بسیار معروف این شهرستان بشمار میرود. این روستای بزرگ در شش کیلومتری شمال غربی اورمیه و 5/1 کیلومتری غرب جاده اورمیه به سلماس در منطقه ای جلگه ای و معتدل قرار گرفته است. اهالی این روستا از دیرباز دارای مذهب شیعه و سنی بوده و به زبان ترکی تکلم میکنند. البته بعد از انقلاب اسلامی با مهاجرت کردها به این روستا، جمعیت این روستا به یکباره فزونی گرفته و هم اکنون به غیر از ترکهای بومی ساکنین اولیه و اصلی، شاهد زیست و سکونت کردهای مهاجر در جوار ترکها در این روستا میباشیم . این روستا بنا به گزارشات و آمارهای ارائه شده اخیر، با جمعیتی بالغ بر 16000 نفر، بزرگترین روستا و آبادی ایران نیز بشمار میرود. در خصوص وجه تسمیه این روستا ،به جز حمید شافعی نویسنده ی کتاب "بالوُولو میسکین" ، نظرات قابل عرضه ی درخور توجهی در هیچ سایت و منبعی ارائه نگردیده است. حمید شافعی (یکی از دو نویسنده کتاب بالوُولو میسکین) در صفحه 21 کتاب در خصوص معنی و اتیمولوژی نام روستای بالو معتقدند که بالوو یا بَلوو، (هر کدام را که مد نظر قرار دهیم) معنی بسیار نزدیک به هم را دارا هستند. ایشان بر این باورند که نام روستا، در اصل شکل تغییریافته همان واژه ی ترکی "بالیغ" یا "بالوغ" به معنای "شهر" میباشد. مثلا "خان بالیغ" نام قدیمی پایتخت چین ، یعنی نام قدیم شهر پکن به معنی "خان شهری" ، همچنین "بئش بالیغ" به معنی "پنج شهر" ، " یئنگی بالیغ" به معنی "شهر نو" یا "شهر جدید" میباشد.1 ح.شافعی در ادامه سخنانش می افزاید که هر دوی این شهرها هم اکنون در ترکستان شرقی (ترکستان چین) برقرار و موجودیت دارند.در ادامه مؤلف (ص.22) می افزاید که هم اکنون نیز در منطقه ی "اَرغو"ی واقع در مابین شهرهای "بالاساغون" و "طراز" ترکستان، آبادی و قصبه ای بنام "بَلوو" وجو دارد و با در نظرگرفتن این حقیقت تاریخی مبنی براینکه برخی از طوایف و قبیله های ترک در 4500 الی 5000 قبل از میلاد از آسیای میانه و ترکستان به آذربایجان مهاجرت نموده و از آذربایجان به بین النهرین و مناطق غربی و جنوبی ایران کوچ نموده باشند ، در آن صورت وابستگی و تعلق اسامی "بالوو" و " بَلوو" به همان خلقهای ترک تبار را میتوان استنباط نمود. بر همین منوال نیز نام روستای بالوو نیز فرم اندک تغییریافته ی واژه ی "بالیغ" یا "بالووغ" میتواند باشد. 2 طبق تحقیقات و بررسی های بعمل آمده،در وبسایت مجله اینترنتی اورمیه،نام قدیم این روستا "پالو" Palu قید شده است و به همین بسنده شده و دیگرهیچ توضیح و معلومات و عللی در خصوص پالو داده نشده است.3 درخصوص وجه تسمیه نام این روستا گفتنی است که ما بر اساس تحقیقات و تدقیقات موشکافانه، رد پای وجه تسمیه این روستا را در میفولوژی ترکان باستان می یابیم. نام این روستا در محاوره عام به اشکالی چون "بالوُو" Balov و " بَلوُو" Bəlov تلفظ و ایفا گردیده و درنگارش فارسی نیز به شکل "بالو" Balo نگاشته میشود. طبق تحقیقات بعمل آمده توسط نگارنده این مقوله معلوم گردید که نشانه های وجود این نام دربین ترکان فنیقی،کنعانی و اوگاریتی تصادفی نبوده و ریشه در تاریخ این قوم باستانی دارد.گفتنی است که نام این روستا را به فرم "بعلو" Bə`lu ،یا "بَعلی" Bə`li در بین اسامی پادشاهان فنیقی نیز میتوان دید. طبق اظهارنظر "ساباتینو موسکاتی" Sabatino Moscati، " بَعلو" Bə`lu ،نام یکی از پادشاهان فنیقی قیدشده در سال نامه اسرحدون شاه آشور میباشد. ساباتینو موسکاتی در اثر خویش تحت عنوان "فنیقی ها" اشاره میکند که "بَعلو" Bə`lu ، پادشاه و فرمانروای شهر "صور" در زمان "اسرحدون" میباشد.4 با توجه به این مهم چنین معلوم میشود که نام این روستا ، در جای خود زمانی به صورت یک آنتروپونیم نیز دربین ترکان فنیقی ایفای نقش نموده است. یعنی این نام به صورت نام شخص فنیقی نیز درآمده است. نام روستای بالو اورمیه ، یک نام میفیکی منبعث از میفولوژی ترکان باستان ، خصوصا ترکان اوگاریت و فنیقی و همچنین ترکان سومری مسکون در آذربایجان قدیم میباشد. نام روستای بالو، نامی مرکب از دو واژه میفیک "بال" Bal // " بَل " Bəl // " بَعَل" Bə`əl و واژه " اوُو" ov// " اوُف" of میباشد. بخش اول اسم ،نام خدای بزرگ ترکان فنیقی و کنعانی _ اوگاریتی بنام " بَعَل" Bə`əl ، " بَل" Bəl یا " بئل" Bel میباشد. رقیه بهزادی در صفحه 271 اثر خویش تحت عنوان قومهای کهن قید میکند : بَعل در کنعان ، خدای نگهدارنده نظم در برابر هرج و مرج و آشفتگی است. بعل ، مانند خدایان بین النهرینی چون انلیل ، اداد ، مردوک و آشور ،خدای طوفان و مجری دادگاه آسمانی است و حیوانِ نمادین این خدا ، همانند انلیل یا اداد، گاو نر است که در مراسم نیایش از آن استفاده می شد و شاخهای آن را " بعل "، بر روی کلاهخود خود میگذاشت . در حجاری ها و تمثال ها او را به عنوان سوارکاری جنگی نشان میدهند که دامنی کوتاه پوشیده و دشنه ای بر کمر دارد و آماده جنگ و نبرد است . در یک دست گرزی دارد و در دست دیگر نیزه ای گرفته است و دسته ی این نیزه به صورت یک درخت با شاخه و برگ است. دایره فعالیت بَعَل ، به اندازه فعالیت انلیل گسترده نیست و فقط محدود به مظاهر طبیعت میباشد. بَعَل را با گیاهانی که سرپرست آنها بود ، می شناختند ، همچنانکه از لقب او به عنوان " پسر داقان" یعنی خدای غلّه نیز معلوم میگردد.5 در اساطیر ترکان فنیقی همیشه ایزدان با یک وَرزا (گاو) مربوط بوده اند.چونکه ترکان فنیقی و کنعانی ، آرمان قدرت و زور را به گونه ی نمادین در وَرزا (گاو نر) می جستند. بَعَل Bə`əl پس از" ائل" El، بزرگترین خدای فنیقی ها بشمار میرفت. در فنیقیه و در بین فنیقیان آن زمان، هر شهر یا دولت_شهری "بَعَل" یا خدای خاص خود را داشت." بَل" // "بال" // "بَعَل" در اساطیر فنیقی، بسیار کهن تر از خدا " ائل" میباشد. بطورکلی خدایان کنعانی را بَعَل مینامیدند. بنابر این میتوان گفت که بعل اسم خاص نبوده بلکه وجه تسمیه ای بود که نام حقیقی و واقعی خدا یا خدایان،در آن استتار میشد. چونکه ترکان فنیقی و کنعانی و اوگاریت ، از بر زبان آوردن نام خدای خویش اجتناب میکردند و این رسم و عادت به این خاطر بود که مبادا بیگانگان خدایشان را کشف کنند و با فراخواندن خدایشان به نام ، از مواهب آن خدا بهره مند گردند و همچنین کاری کنند که خدایشان از امت و پیروان ویژه ی خود روی گرداند . بعل ، حداد Hadad نیز نامیده میشد که خدای فضا، ابرها و طوفان است و خدایی باران آور است که صدایش چون تندر و رعدوبرق در ابرها می پیچد. در دوره ی استیلای هیتی ها بر ناحیه ی شمال سوریه ، همین خدا حداد کلاه مزین به شاخهای ورزا (گاونر) بر سر دارد و نیزه اش را به سوی زمین فرو می افکند و دسته ی نیزه اش شکل منکسر برق آسمانی را باز مینماید. همچنین مهر استوانه ای که در موزه بوستون نگهداری میشود، نمایانگر بعل حداد است.در این نقش ، او با نیزه اش مردی را مغلوب کرده و پشت سرش نیز حیوان نماد او ، یعنی ورزا (= گاو نر) حک شده است. 6 چنین نماد نگاری در میان ترکان فنیقی،کنعانی _اوگاریتی جنبه ی سنتی داشته است. خدایان در نزد فنیقیها همچون انسانهای مرگ پذیر و فانی،نیازمند تغذیه و آشامیدن بودند و همچنین برای آنها قربانیهای بسیاری میکردند. دکتر "روی ویلیس" Roy Willis یکی از نویسندگان کتاب "اساطیر جهان" چاپ شده تحت نظر "ویلیام داتی" ، در صفحه 31 چنین مینویسد : بنا به روایت کنعانی ، "بَعل" ایزد طوفان ، با مار کیهانی یا اژدهایی بنام "یامّ" که گفته اند از دریا برآمده ، درگیر نبردی سخت میشود . بَعل به کمک سلاحهای جادویی که صنعتگران آسمانی برایش فراهم کردند، موفق میشود که اژدهای کیهانی را بکشد و بازمانده های او را پراکنده سازد. آنگاه بَعل، درگیر نبردی خونین با "موت" ایزد مرگ و نازایی و همتای زمین میشود. در آغاز،موت موفق شد که بَعل را مجبور به هبوط درجهان زیرین برای نیمی از سال کند و بدینگونه ، خشکی تابستانه ی هرسال پدید می آید.اما ایزد برتر "ئیل" // "ائل" فرمان داد که نزاع بعل و موت باید جاودانه باشد. اگر بَعل پیروز شد ، یک چرخه ی هفت ساله ی فراوانی و نعمت پدید می آید و اما اگر موت پیروز گردد، نتیجه اش هفت سال خشکی و قحطی خواهد بود. بنابراین با توجه به گفته های روی ویلیس چنین استنباط میگردد که خدای "بَعل" یا "بال" ترکان فنیقی – کنعانی و اوگاریتی، از نبردی نابودگر، مشابه داستان سومری مردوک و تیامت سخن میگوید و خدای "بَعل" ترکان فنیقی -کنعانی و اوگاریتی در اصل همان خدای هوا ، باد و طوفان آنان میباشد.7 طبق گزارش غلامرضا معصومی دایره المعارف نویس اساطیر،"بالوا" Balua،محلی در موآب Moab (واقع در جنوب بحرالمیت) میباشد که استل (=سنگ نگاره) خدا " بَعَل " Bə`əl و الهه "آنات" Anat و فرمانروای موآب از آنجا یافت شده است. 8 قسمت دوم نام روستای "بالو Balov" یا " بَلوُو Bəlov" ، واژه ی ترکی " اُو ov" یا " اُوف of" میباشد. "اوُو" ov در زبان ترکی به معنای شکار، کشتن و معدوم نمودن میباشد. با در نظر گرفتن این وجه از معنی "اوُو" ov ، نام روستای بالوو را میتوان "خدای شکار" ، "ایزد بَعَلِ شکار" یا " ایزد مرگ" معنی نمود. اگر "اوُو" ov را دیگرفرم فونتیکی واژه ی ترکی "ائو" ev (=خانه) پنداریم،در آنصورت معنی نام روستا،" خانه ی خدا بَعَل"،"محل عبادت و نیایش خدا بَعَل " خواهد بود. واژه ی ترکی "اوُو" ov // "اوُف" of علاوه بر این معانی، درعین حال یک واژه ی میفیکی ترکی نیز بوده که بر اثر راه یافتن به مصر توسط مهاجرتهای ترکان باستان به ویژه توسط ترکان فنیقی – اوگاریتی به سواحل دریای مدیترانه، حتی ریشه در میفولوژی مصر باستان نیز دارد. واژه ی "اوُو" یا شکل "اوُف" آن به معنی میفیکی "خورشید-خدای مرده" ، "خورشید-خدای در حال احتضار و مرگ" ،"خورشید-خدای جهان زیرین یا اَسفل"، "آفتاب افول کرده"، "آفتاب غروب کرده" و "غروب ومرگ آفتاب" میباشد و این واژه با همین معانی در میفولوژی یا میتولوژی مصر باستان نیز موجودیت داشته و به نام "اوُو_رع" ov_rə یا "اوُف_رع" of_rə بر همگان شناخته شده میباشد. میتولوژ و اسطوره شناس معروف "ورونیکا ایونس" Veronica Ions در اثر خویش تحت عنوان "اساطیر مصر" Egyptian mythology اظهار میدارد که "رَع" خورشید-خدا ،خدایی بود که احتمالا نیایش آن از جزایر مدیترانه یا قفقاز به مصر راه یافته است .9 و این اقرار ورونیکا ایونس نیز مهر تایید و تصدیقی است بر این نظریه که اساطیر و میتولوژی مصر باستان ریشه در سرزمین قفقاز و آذربایجان دارد و این اساطیر توسط ترکان فنیقی و کنعانی ساکن در آذربایجان و اوگاریت طی مهاجرت به کرانه های مدیترانه، به مصر و شمال آفریقا نیز رسوخ و نفوذ یافته است. جهت روشن شدن اذهان در خصوص معنی قسمت دوم نام روستای بالو اورمیه یعنی "اوُو" ov // "اوُف" of، بر اساس گفته های ورونیکا ایونس چنین به دست میاید که خورشید _ خدا رع ، هر بامداد چون کودکی زاده میشود، نیمروز بلوغ مییابد و شامگاه پیرمردی خمیده شده و میمیرد. رع در سفر شبانه خویش "اوف_رع" Auf_rə یا "اوف" Auf به معنی لاشه ، نام داشت. زورق سفر شبانه رع، مِسکِتت Mesektet یا زورق شب نام داشت. سفر شبانه رع نیز چون سفر روزانه وی ، دوازده ساعت به طول می انجامد. شبها خدا "اوپواوت" گشاینده راهها بر دماغه زورق رع می ایستاد و زورق وی را از گذرگاههای پرخطر عبور می داد. خطرهایی که رع طی پیمودن دوازده قلمرو شب با آن روبرو میشد، از خطرهای سفر روزانه وی بیشتر و در هر دو سفر ، اپیپ یا "آپوفیس" Apophis دشمن بزرگ وی بود. جهان زیرین و قلمروهای سفر شبانه رع جایگاه اهریمنان غول پیکر و موجوداتی بود که مردگان را در سفر خویش تهدید میکردند. شکلهای گوناگون خورشید_خدا یعنی اتوم ، رع و خپری با جهان زیرین پیوند داشت. بسیاری از خدایان، "اوف" (اوُو ov ) را در سفر شبانه وی در Duat "دوُت" (=جهان نامرئی) و به هنگام عبور از رود دوزخ و قلمروهای سفر شبانه یاری میکردند. خدایان، زورق "اوُف" // "اوُو" را به جلو می راندند و خدابانوی وقت با گفتن کلام عبور ، دوازده دروازه شب را یکی پس از دیگری می گشود. سرزمین زیرین را اهریمنان و ساکنان بسیار و از آن شمار مارهای دوسر، مار غول پیکر و مار عظیم به نام "درنده ی ارواح" بود. .... شرح مختصر ساکنان دوازده قلمرو جهان زیرین، نمودی از خطرها و وحشت رازآمیزی است که با اسطوره های خورشید پیوند دارد.در کیش اوزیریس، جهان زیرین، قلمرو زندگی جاودان است ... یکی از کارهای "اوف" درجهان زیرین، روشن کردن راه ارواح مردگان با روشن کردن راه آنان بود. نور اوف بر روح مرده می تابید و روح با گذر از مغاکی به مغاک دیگر، تحسین و هیابانگ ساکنان جهان زیرین را که بی صبرانه در انتظار پرتوی از نور بودند برمی انگیخت و پس از عبور هر روح ، دیگربار جهان زیرین در ظلمتی وحشتبار فرو میرفت. با غالب شدن بر خطرات زیرین و از آن شمار به بند کشیدن "اپیپ" یا "آپوفیس" (مار غول آسایی که در ژرفای آبهای نون یا که در نیل آسمانی می زیست و هرروز برآن بودکه راه زورق رع را سد کند) بود که عبور "اوُف" ازجهان زیرین میسر میشد.10 در طی ادامه ی تدقیقات در خصوص نام بالو، ردپای این نام را میتوان در اساطیر و افسانه های بین النهرین و خاصه در اساطیر سومری نیز یافت . به احتمال بسیار زیاد نام این روستا در اساطیر سومری ، با نام پسر و جانشین "اتانا" Etana بنام "بالیه" Balih مرتبط بوده باشد ، یعنی نام این روستا بیانگر و نمایانگر نام این شاه و حاکم سومری باشد. طبق اظهارات دایره المعارف نویس اساطیر و آیین های باستانی غلامرضا معصومی ، بالیه Balih ، پسر و جانشین "اتانا" میباشد. وی در فهرست شاهان سومری ، پادشاه کیش پس از طوفان بزرگ بود و فرزندی نداشته است.خدای شاماش به او توصیه میکند برای اینکه صاحب فرزندی شود ، باید "گیاه تولد" را بیابد و برای این کار از عقابی کمک بخواهد. این عقاب میتوانست راه به دست آوردن "گیاه تولد" را به اتانا نشان دهد. بنابر این با توجه به اینکه "بالیه" پسر اتانا شمرده شده است ، پس حدس منطقی آنست که بپذیریم سرانجام اتانا موفق به یافتن گیاه تولد شده است . 11 لازم به توضیح است که منظور از "گیاه تولد"، دراصل گیاه باززایی و باروری و زایش است. از این مقوله ها و با استناد به نقل قولها و منابع خارجی چنین نتیجه گرفته میشود که وجه تسمیه روستای "بالو" از توابع اورمیه ، ریشه در میتولوژی و اساطیر ترکان فنیقی – کنعانی و اوگاریت (ازشاخه ترکان فین-اویغور) ساکن در اراضی آذربایجان بزرگ که سرزمینهای قفقاز کنونی تا شمال سوریه را احاطه مینمود، دارد و با مهاجرتهای همین قوم به کرانه های مدیترانه ، اساطیر و ایزدان فنیقی ازجمله همین خدا- بعل یا "بعل-اوف" نیز به دیگر نقاط و خلقهای اقصی نقاط، منجمله مصر نیز رسوخ یافته است. با توجه به نکات فوق درخصوص توضیح و تشریح وجه تسمیه روستای بالو، و همچنین با در نظر گرفتن نام این روستا در ارتباط با میتولوژی و دین ترکان فنیقی وکنعانی-اوگاریتی ، میتوان پی به قدمت ایجاد و تشکیل این روستا برد و تا حدود زیادی قدمت آن را حدس زد. حمید شافعی (یکی از دو مؤلف کتاب بالولو میسکین) در صفحه 22 کتاب مذکور درخصوص قدمت روستای بالو می نویسد : با در نظرگرفتن این حقیقت تاریخی مبنی براینکه برخی از طوایف و قبیله های ترک در 4500 الی 5000 قبل از میلاد از آسیای میانه و ترکستان به آذربایجان مهاجرت نموده و از آذربایجان به بین النهرین و مناطق غربی و جنوبی ایران کوچ نموده باشند ، در آن صورت وابستگی و تعلق اسامی "بالوو" و " بَلوو" به همان خلقهای ترک تبار را میتوان استنباط نمود. 12 درخصوص قدمت این روستا، در وبسایت مجله اینترنتی اورمیه چنین قید شده است: قدمت روستای بالو بنا به تکه های سفالی کشف شده در این منطقه به هزاره پنجم قبل از میلاد الی هزاره اول قبل از میلاد مسیح برمیگردد.از دیگر آثار تاریخی پیدا شدن یک سکه که مربوط به دوران اشکانی میباشد. بنا به بررسی های انجام شده مشخص شد که سکه متعلق به دوره مهرداد ششم از پادشاهان اشکانی است. 13 لازم به ذکر است که نویسنده مقاله مذکور درخصوص این مورد و مقاله درج شده هیچ رفرنسی ارائه نفرموده اند و مشخص و معلوم نیست که به کدامین منابع استناد نموده اند. میتولوژ و اسطوره شناس معروف ریچارد کاوندیش در اثر خویش بنام اساطیر و ادیان مشهور جهان در خصوص کنعانیان ساکن در منطقه اوگاریت شمال سوریه اشاره میکند که منطقه اوگاریت،یک مرکز دینی – سیاسی بشمار میرفته در دوره ای حدود 1500 تا 1000 پیش از میلاد ، از رواج و شکوفایی خاصی برخوردار بوده است. کتیبه های بسیار آسیب دیده و شکسته ی یافته شده از آنجا، شامل اشعاری در باره خدای بعل Baal به عنوان خدای باران و باروری و سوار بر ابرهاست . نام وی در متون غالبا بصورت هداد Hadad یعنی خدای طوفان آمده است. 14 ل.دلاپورت در بخش اساطیر فنیقی از کتاب "اساطیر آشور و بابل" مینویسد : "فعلا منابع ما (درخصوص فنیقی ها) شامل چهارگروه دست نوشته است که کهن ترین آنان به اعصار شهریاری مصر باستان ، یعنی آغاز هزاره سوم پیش از میلاد مسیح باز می گردد." 15 با توجه به نظرات اخیر ارائه شده از سوی ریچارد کاوندیش و ل. دلاپورت در خصوص قدمت فنیقیها، کنعانیان و اوگاریت ها ، میتوان نتیجه گرفت برآورد قدمت روستای بالو از سوی حمید شافعی و وبسایت مجله اینترنتی اورمیه اغراق آمیز نبوده و حتی کمتر از قدمت واقعی آن اذعان و قید نموده اند. چونکه قدمت ایجاد و به وجود آمدن روستای بالو به اعصار قبل از اوایل هزاره سوم پیش از میلاد مسیح (یعنی پیش از 5000 سال قبل) باز میگردد . در خصوص ادعای قدمت روستا مبنی بر بیش از 5000 سال ، گفتنی است که این قدمت در ارتباط با آثار یافت شده از جبیل و فلسطین میتواند باشد و صدق کند. درحالیکه خیلی بیش از این تاریخ ها، ترکان فنیقی و کنعانی – اوگاریتی در جای-جای سرزمین آذربایجان بزرگ (از قفقاز گرفته تا دامنه های زاگرس و شمال سوریه و شرق آناطولی و شمال عراق) پراکنده و مسکون بودند که سپس شروع به مهاجرت به سواحل مدیترانه (لبنان،فلسطین،اسرائیل و اردن) ، شمال آفریقا و مصر میکنند. ما در اینجا پروسه ی شکل گیری نام میفیک و اسطوره ای روستای بالو اورمیه را اینگونه میتوانیم نشان دهیم: بَعَل < Bə`əl بَعل < Bəl بَل Bəl < بال Bal اوُف < of اوُو ov بَعَل Bə`əl + اوُف of = بَعلوُف Bəlof < بَلوُو Bəlov < بالوُو Balov = خورشید-خدای جهان زیرین یا اَسفل ، ایزد جهان زیرین و مردگان نویسنده : فرهاد جوادی یکان سعدی (عبداله اوغلو) _ اورمیه 3/6/ 1399 منابعی که در نگارش این مقاله از آنها نیز سود برده شده است : یک) بالوُولو میسکین / حمید شافعی ، جمال آیریملو / ص. 21 دو) همان منبع / ص. 22 سه) وبسایت مجله اینترنتی اورمیه چهار) فنیقی ها / ساباتینو موسکاتی / ترجمه ی رقیه بهزادی / نشر پژوهنده / تهران 1378 / ص.42 پنج) قومهای کهن در قفقاز، ماورای قفقاز ، بین النهرین / رقیه بهزادی / تهران / نشر نی / 1382 / ص. 271 شش) فرهنگ اساطیر آشور و بابل / ف. ژیران – گ. لاکوئه _ ل. دلاپورت / ترجمه ی ابوالقاسم اسماعیل پور / تهران / انتشارات فکر روز / 1375/ ص. 156 - 157 هفت) اساطیر جهان / ویلیام داتی / ترجمه : ابوالقاسم اسماعیل پور / نشر اسطوره / تهران / 1392 / ص. 31 هشت) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان / غلامرضا معصومی / جلد 3 / تهران / نشر سوره مهر / 1388 / ص. 1191 نه) اساطیر مصر / ورونیکا ایونس / ترجمه : باجلان فرخی / تهران / انتشارات اساطیر / چاپ دوم / 1385 / ص. 14 ده) اساطیر مصر / ورونیکا ایونس / ص. 60 و 61 یازده) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان / غلامرضا معصومی / جلد 3 / تهران / نشر سوره مهر / 1388 / ص. 1191 دوازده) بالوُولو میسکین / حمید شافعی ، جمال آیریملو / ص. 22 سیزده) وبسایت مجله اینترنتی اورمیه چهارده) اساطیر و ادیان مشهور جهان / ریچارد کاوندیش / ترجمه : رقیه بهزادی / نشر علم / تهران / چاپ دوم 1390 / ص. 119 پانزده) فرهنگ اساطیر آشور و بابل / ف. ژیران – گ. لاکوئه _ ل. دلاپورت / ترجمه ی ابوالقاسم اسماعیل پور / تهران / انتشارات فکر روز / 1375/ ص. 151