وجه تسمیه روستای بالو (اورمیه)

وجه تسمیه روستای بالو از توابع شهرستان اورمیه نویسنده : فرهاد جوادی یکان سعدی (عبداله اوغلو) _ اورمیه 3/6/ 1399 روستای بالو از توابع بخش روضه چای اورمیه از قدیم الایام ، از جمله آبادیهای بزرگ و بسیار معروف این شهرستان بشمار میرود. این روستای بزرگ در شش کیلومتری شمال غربی اورمیه و 5/1 کیلومتری غرب جاده اورمیه به سلماس در منطقه ای جلگه ای و معتدل قرار گرفته است. اهالی این روستا از دیرباز دارای مذهب شیعه و سنی بوده و به زبان ترکی تکلم میکنند. البته بعد از انقلاب اسلامی با مهاجرت کردها به این روستا، جمعیت این روستا به یکباره فزونی گرفته و هم اکنون به غیر از ترکهای بومی ساکنین اولیه و اصلی، شاهد زیست و سکونت کردهای مهاجر در جوار ترکها در این روستا میباشیم . این روستا بنا به گزارشات و آمارهای ارائه شده اخیر، با جمعیتی بالغ بر 16000 نفر، بزرگترین روستا و آبادی ایران نیز بشمار میرود. در خصوص وجه تسمیه این روستا ،به جز حمید شافعی نویسنده ی کتاب "بالوُولو میسکین" ، نظرات قابل عرضه ی درخور توجهی در هیچ سایت و منبعی ارائه نگردیده است. حمید شافعی (یکی از دو نویسنده کتاب بالوُولو میسکین) در صفحه 21 کتاب در خصوص معنی و اتیمولوژی نام روستای بالو معتقدند که بالوو یا بَلوو، (هر کدام را که مد نظر قرار دهیم) معنی بسیار نزدیک به هم را دارا هستند. ایشان بر این باورند که نام روستا، در اصل شکل تغییریافته همان واژه ی ترکی "بالیغ" یا "بالوغ" به معنای "شهر" میباشد. مثلا "خان بالیغ" نام قدیمی پایتخت چین ، یعنی نام قدیم شهر پکن به معنی "خان شهری" ، همچنین "بئش بالیغ" به معنی "پنج شهر" ، " یئنگی بالیغ" به معنی "شهر نو" یا "شهر جدید" میباشد.1 ح.شافعی در ادامه سخنانش می افزاید که هر دوی این شهرها هم اکنون در ترکستان شرقی (ترکستان چین) برقرار و موجودیت دارند.در ادامه مؤلف (ص.22) می افزاید که هم اکنون نیز در منطقه ی "اَرغو"ی واقع در مابین شهرهای "بالاساغون" و "طراز" ترکستان، آبادی و قصبه ای بنام "بَلوو" وجو دارد و با در نظرگرفتن این حقیقت تاریخی مبنی براینکه برخی از طوایف و قبیله های ترک در 4500 الی 5000 قبل از میلاد از آسیای میانه و ترکستان به آذربایجان مهاجرت نموده و از آذربایجان به بین النهرین و مناطق غربی و جنوبی ایران کوچ نموده باشند ، در آن صورت وابستگی و تعلق اسامی "بالوو" و " بَلوو" به همان خلقهای ترک تبار را میتوان استنباط نمود. بر همین منوال نیز نام روستای بالوو نیز فرم اندک تغییریافته ی واژه ی "بالیغ" یا "بالووغ" میتواند باشد. 2 طبق تحقیقات و بررسی های بعمل آمده،در وبسایت مجله اینترنتی اورمیه،نام قدیم این روستا "پالو" Palu قید شده است و به همین بسنده شده و دیگرهیچ توضیح و معلومات و عللی در خصوص پالو داده نشده است.3 درخصوص وجه تسمیه نام این روستا گفتنی است که ما بر اساس تحقیقات و تدقیقات موشکافانه، رد پای وجه تسمیه این روستا را در میفولوژی ترکان باستان می یابیم. نام این روستا در محاوره عام به اشکالی چون "بالوُو" Balov و " بَلوُو" Bəlov تلفظ و ایفا گردیده و درنگارش فارسی نیز به شکل "بالو" Balo نگاشته میشود. طبق تحقیقات بعمل آمده توسط نگارنده این مقوله معلوم گردید که نشانه های وجود این نام دربین ترکان فنیقی،کنعانی و اوگاریتی تصادفی نبوده و ریشه در تاریخ این قوم باستانی دارد.گفتنی است که نام این روستا را به فرم "بعلو" Bə`lu ،یا "بَعلی" Bə`li در بین اسامی پادشاهان فنیقی نیز میتوان دید. طبق اظهارنظر "ساباتینو موسکاتی" Sabatino Moscati، " بَعلو" Bə`lu ،نام یکی از پادشاهان فنیقی قیدشده در سال نامه اسرحدون شاه آشور میباشد. ساباتینو موسکاتی در اثر خویش تحت عنوان "فنیقی ها" اشاره میکند که "بَعلو" Bə`lu ، پادشاه و فرمانروای شهر "صور" در زمان "اسرحدون" میباشد.4 با توجه به این مهم چنین معلوم میشود که نام این روستا ، در جای خود زمانی به صورت یک آنتروپونیم نیز دربین ترکان فنیقی ایفای نقش نموده است. یعنی این نام به صورت نام شخص فنیقی نیز درآمده است. نام روستای بالو اورمیه ، یک نام میفیکی منبعث از میفولوژی ترکان باستان ، خصوصا ترکان اوگاریت و فنیقی و همچنین ترکان سومری مسکون در آذربایجان قدیم میباشد. نام روستای بالو، نامی مرکب از دو واژه میفیک "بال" Bal // " بَل " Bəl // " بَعَل" Bə`əl و واژه " اوُو" ov// " اوُف" of میباشد. بخش اول اسم ،نام خدای بزرگ ترکان فنیقی و کنعانی _ اوگاریتی بنام " بَعَل" Bə`əl ، " بَل" Bəl یا " بئل" Bel میباشد. رقیه بهزادی در صفحه 271 اثر خویش تحت عنوان قومهای کهن قید میکند : بَعل در کنعان ، خدای نگهدارنده نظم در برابر هرج و مرج و آشفتگی است. بعل ، مانند خدایان بین النهرینی چون انلیل ، اداد ، مردوک و آشور ،خدای طوفان و مجری دادگاه آسمانی است و حیوانِ نمادین این خدا ، همانند انلیل یا اداد، گاو نر است که در مراسم نیایش از آن استفاده می شد و شاخهای آن را " بعل "، بر روی کلاهخود خود میگذاشت . در حجاری ها و تمثال ها او را به عنوان سوارکاری جنگی نشان میدهند که دامنی کوتاه پوشیده و دشنه ای بر کمر دارد و آماده جنگ و نبرد است . در یک دست گرزی دارد و در دست دیگر نیزه ای گرفته است و دسته ی این نیزه به صورت یک درخت با شاخه و برگ است. دایره فعالیت بَعَل ، به اندازه فعالیت انلیل گسترده نیست و فقط محدود به مظاهر طبیعت میباشد. بَعَل را با گیاهانی که سرپرست آنها بود ، می شناختند ، همچنانکه از لقب او به عنوان " پسر داقان" یعنی خدای غلّه نیز معلوم میگردد.5 در اساطیر ترکان فنیقی همیشه ایزدان با یک وَرزا (گاو) مربوط بوده اند.چونکه ترکان فنیقی و کنعانی ، آرمان قدرت و زور را به گونه ی نمادین در وَرزا (گاو نر) می جستند. بَعَل Bə`əl پس از" ائل" El، بزرگترین خدای فنیقی ها بشمار میرفت. در فنیقیه و در بین فنیقیان آن زمان، هر شهر یا دولت_شهری "بَعَل" یا خدای خاص خود را داشت." بَل" // "بال" // "بَعَل" در اساطیر فنیقی، بسیار کهن تر از خدا " ائل" میباشد. بطورکلی خدایان کنعانی را بَعَل مینامیدند. بنابر این میتوان گفت که بعل اسم خاص نبوده بلکه وجه تسمیه ای بود که نام حقیقی و واقعی خدا یا خدایان،در آن استتار میشد. چونکه ترکان فنیقی و کنعانی و اوگاریت ، از بر زبان آوردن نام خدای خویش اجتناب میکردند و این رسم و عادت به این خاطر بود که مبادا بیگانگان خدایشان را کشف کنند و با فراخواندن خدایشان به نام ، از مواهب آن خدا بهره مند گردند و همچنین کاری کنند که خدایشان از امت و پیروان ویژه ی خود روی گرداند . بعل ، حداد Hadad نیز نامیده میشد که خدای فضا، ابرها و طوفان است و خدایی باران آور است که صدایش چون تندر و رعدوبرق در ابرها می پیچد. در دوره ی استیلای هیتی ها بر ناحیه ی شمال سوریه ، همین خدا حداد کلاه مزین به شاخهای ورزا (گاونر) بر سر دارد و نیزه اش را به سوی زمین فرو می افکند و دسته ی نیزه اش شکل منکسر برق آسمانی را باز مینماید. همچنین مهر استوانه ای که در موزه بوستون نگهداری میشود، نمایانگر بعل حداد است.در این نقش ، او با نیزه اش مردی را مغلوب کرده و پشت سرش نیز حیوان نماد او ، یعنی ورزا (= گاو نر) حک شده است. 6 چنین نماد نگاری در میان ترکان فنیقی،کنعانی _اوگاریتی جنبه ی سنتی داشته است. خدایان در نزد فنیقیها همچون انسانهای مرگ پذیر و فانی،نیازمند تغذیه و آشامیدن بودند و همچنین برای آنها قربانیهای بسیاری میکردند. دکتر "روی ویلیس" Roy Willis یکی از نویسندگان کتاب "اساطیر جهان" چاپ شده تحت نظر "ویلیام داتی" ، در صفحه 31 چنین مینویسد : بنا به روایت کنعانی ، "بَعل" ایزد طوفان ، با مار کیهانی یا اژدهایی بنام "یامّ" که گفته اند از دریا برآمده ، درگیر نبردی سخت میشود . بَعل به کمک سلاحهای جادویی که صنعتگران آسمانی برایش فراهم کردند، موفق میشود که اژدهای کیهانی را بکشد و بازمانده های او را پراکنده سازد. آنگاه بَعل، درگیر نبردی خونین با "موت" ایزد مرگ و نازایی و همتای زمین میشود. در آغاز،موت موفق شد که بَعل را مجبور به هبوط درجهان زیرین برای نیمی از سال کند و بدینگونه ، خشکی تابستانه ی هرسال پدید می آید.اما ایزد برتر "ئیل" // "ائل" فرمان داد که نزاع بعل و موت باید جاودانه باشد. اگر بَعل پیروز شد ، یک چرخه ی هفت ساله ی فراوانی و نعمت پدید می آید و اما اگر موت پیروز گردد، نتیجه اش هفت سال خشکی و قحطی خواهد بود. بنابراین با توجه به گفته های روی ویلیس چنین استنباط میگردد که خدای "بَعل" یا "بال" ترکان فنیقی – کنعانی و اوگاریتی، از نبردی نابودگر، مشابه داستان سومری مردوک و تیامت سخن میگوید و خدای "بَعل" ترکان فنیقی -کنعانی و اوگاریتی در اصل همان خدای هوا ، باد و طوفان آنان میباشد.7 طبق گزارش غلامرضا معصومی دایره المعارف نویس اساطیر،"بالوا" Balua،محلی در موآب Moab (واقع در جنوب بحرالمیت) میباشد که استل (=سنگ نگاره) خدا " بَعَل " Bə`əl و الهه "آنات" Anat و فرمانروای موآب از آنجا یافت شده است. 8 قسمت دوم نام روستای "بالو Balov" یا " بَلوُو Bəlov" ، واژه ی ترکی " اُو ov" یا " اُوف of" میباشد. "اوُو" ov در زبان ترکی به معنای شکار، کشتن و معدوم نمودن میباشد. با در نظر گرفتن این وجه از معنی "اوُو" ov ، نام روستای بالوو را میتوان "خدای شکار" ، "ایزد بَعَلِ شکار" یا " ایزد مرگ" معنی نمود. اگر "اوُو" ov را دیگرفرم فونتیکی واژه ی ترکی "ائو" ev (=خانه) پنداریم،در آنصورت معنی نام روستا،" خانه ی خدا بَعَل"،"محل عبادت و نیایش خدا بَعَل " خواهد بود. واژه ی ترکی "اوُو" ov // "اوُف" of علاوه بر این معانی، درعین حال یک واژه ی میفیکی ترکی نیز بوده که بر اثر راه یافتن به مصر توسط مهاجرتهای ترکان باستان به ویژه توسط ترکان فنیقی – اوگاریتی به سواحل دریای مدیترانه، حتی ریشه در میفولوژی مصر باستان نیز دارد. واژه ی "اوُو" یا شکل "اوُف" آن به معنی میفیکی "خورشید-خدای مرده" ، "خورشید-خدای در حال احتضار و مرگ" ،"خورشید-خدای جهان زیرین یا اَسفل"، "آفتاب افول کرده"، "آفتاب غروب کرده" و "غروب ومرگ آفتاب" میباشد و این واژه با همین معانی در میفولوژی یا میتولوژی مصر باستان نیز موجودیت داشته و به نام "اوُو_رع" ov_rə یا "اوُف_رع" of_rə بر همگان شناخته شده میباشد. میتولوژ و اسطوره شناس معروف "ورونیکا ایونس" Veronica Ions در اثر خویش تحت عنوان "اساطیر مصر" Egyptian mythology اظهار میدارد که "رَع" خورشید-خدا ،خدایی بود که احتمالا نیایش آن از جزایر مدیترانه یا قفقاز به مصر راه یافته است .9 و این اقرار ورونیکا ایونس نیز مهر تایید و تصدیقی است بر این نظریه که اساطیر و میتولوژی مصر باستان ریشه در سرزمین قفقاز و آذربایجان دارد و این اساطیر توسط ترکان فنیقی و کنعانی ساکن در آذربایجان و اوگاریت طی مهاجرت به کرانه های مدیترانه، به مصر و شمال آفریقا نیز رسوخ و نفوذ یافته است. جهت روشن شدن اذهان در خصوص معنی قسمت دوم نام روستای بالو اورمیه یعنی "اوُو" ov // "اوُف" of، بر اساس گفته های ورونیکا ایونس چنین به دست میاید که خورشید _ خدا رع ، هر بامداد چون کودکی زاده میشود، نیمروز بلوغ مییابد و شامگاه پیرمردی خمیده شده و میمیرد. رع در سفر شبانه خویش "اوف_رع" Auf_rə یا "اوف" Auf به معنی لاشه ، نام داشت. زورق سفر شبانه رع، مِسکِتت Mesektet یا زورق شب نام داشت. سفر شبانه رع نیز چون سفر روزانه وی ، دوازده ساعت به طول می انجامد. شبها خدا "اوپواوت" گشاینده راهها بر دماغه زورق رع می ایستاد و زورق وی را از گذرگاههای پرخطر عبور می داد. خطرهایی که رع طی پیمودن دوازده قلمرو شب با آن روبرو میشد، از خطرهای سفر روزانه وی بیشتر و در هر دو سفر ، اپیپ یا "آپوفیس" Apophis دشمن بزرگ وی بود. جهان زیرین و قلمروهای سفر شبانه رع جایگاه اهریمنان غول پیکر و موجوداتی بود که مردگان را در سفر خویش تهدید میکردند. شکلهای گوناگون خورشید_خدا یعنی اتوم ، رع و خپری با جهان زیرین پیوند داشت. بسیاری از خدایان، "اوف" (اوُو ov ) را در سفر شبانه وی در Duat "دوُت" (=جهان نامرئی) و به هنگام عبور از رود دوزخ و قلمروهای سفر شبانه یاری میکردند. خدایان، زورق "اوُف" // "اوُو" را به جلو می راندند و خدابانوی وقت با گفتن کلام عبور ، دوازده دروازه شب را یکی پس از دیگری می گشود. سرزمین زیرین را اهریمنان و ساکنان بسیار و از آن شمار مارهای دوسر، مار غول پیکر و مار عظیم به نام "درنده ی ارواح" بود. .... شرح مختصر ساکنان دوازده قلمرو جهان زیرین، نمودی از خطرها و وحشت رازآمیزی است که با اسطوره های خورشید پیوند دارد.در کیش اوزیریس، جهان زیرین، قلمرو زندگی جاودان است ... یکی از کارهای "اوف" درجهان زیرین، روشن کردن راه ارواح مردگان با روشن کردن راه آنان بود. نور اوف بر روح مرده می تابید و روح با گذر از مغاکی به مغاک دیگر، تحسین و هیابانگ ساکنان جهان زیرین را که بی صبرانه در انتظار پرتوی از نور بودند برمی انگیخت و پس از عبور هر روح ، دیگربار جهان زیرین در ظلمتی وحشتبار فرو میرفت. با غالب شدن بر خطرات زیرین و از آن شمار به بند کشیدن "اپیپ" یا "آپوفیس" (مار غول آسایی که در ژرفای آبهای نون یا که در نیل آسمانی می زیست و هرروز برآن بودکه راه زورق رع را سد کند) بود که عبور "اوُف" ازجهان زیرین میسر میشد.10 در طی ادامه ی تدقیقات در خصوص نام بالو، ردپای این نام را میتوان در اساطیر و افسانه های بین النهرین و خاصه در اساطیر سومری نیز یافت . به احتمال بسیار زیاد نام این روستا در اساطیر سومری ، با نام پسر و جانشین "اتانا" Etana بنام "بالیه" Balih مرتبط بوده باشد ، یعنی نام این روستا بیانگر و نمایانگر نام این شاه و حاکم سومری باشد. طبق اظهارات دایره المعارف نویس اساطیر و آیین های باستانی غلامرضا معصومی ، بالیه Balih ، پسر و جانشین "اتانا" میباشد. وی در فهرست شاهان سومری ، پادشاه کیش پس از طوفان بزرگ بود و فرزندی نداشته است.خدای شاماش به او توصیه میکند برای اینکه صاحب فرزندی شود ، باید "گیاه تولد" را بیابد و برای این کار از عقابی کمک بخواهد. این عقاب میتوانست راه به دست آوردن "گیاه تولد" را به اتانا نشان دهد. بنابر این با توجه به اینکه "بالیه" پسر اتانا شمرده شده است ، پس حدس منطقی آنست که بپذیریم سرانجام اتانا موفق به یافتن گیاه تولد شده است . 11 لازم به توضیح است که منظور از "گیاه تولد"، دراصل گیاه باززایی و باروری و زایش است. از این مقوله ها و با استناد به نقل قولها و منابع خارجی چنین نتیجه گرفته میشود که وجه تسمیه روستای "بالو" از توابع اورمیه ، ریشه در میتولوژی و اساطیر ترکان فنیقی – کنعانی و اوگاریت (ازشاخه ترکان فین-اویغور) ساکن در اراضی آذربایجان بزرگ که سرزمینهای قفقاز کنونی تا شمال سوریه را احاطه مینمود، دارد و با مهاجرتهای همین قوم به کرانه های مدیترانه ، اساطیر و ایزدان فنیقی ازجمله همین خدا- بعل یا "بعل-اوف" نیز به دیگر نقاط و خلقهای اقصی نقاط، منجمله مصر نیز رسوخ یافته است. با توجه به نکات فوق درخصوص توضیح و تشریح وجه تسمیه روستای بالو، و همچنین با در نظر گرفتن نام این روستا در ارتباط با میتولوژی و دین ترکان فنیقی وکنعانی-اوگاریتی ، میتوان پی به قدمت ایجاد و تشکیل این روستا برد و تا حدود زیادی قدمت آن را حدس زد. حمید شافعی (یکی از دو مؤلف کتاب بالولو میسکین) در صفحه 22 کتاب مذکور درخصوص قدمت روستای بالو می نویسد : با در نظرگرفتن این حقیقت تاریخی مبنی براینکه برخی از طوایف و قبیله های ترک در 4500 الی 5000 قبل از میلاد از آسیای میانه و ترکستان به آذربایجان مهاجرت نموده و از آذربایجان به بین النهرین و مناطق غربی و جنوبی ایران کوچ نموده باشند ، در آن صورت وابستگی و تعلق اسامی "بالوو" و " بَلوو" به همان خلقهای ترک تبار را میتوان استنباط نمود. 12 درخصوص قدمت این روستا، در وبسایت مجله اینترنتی اورمیه چنین قید شده است: قدمت روستای بالو بنا به تکه های سفالی کشف شده در این منطقه به هزاره پنجم قبل از میلاد الی هزاره اول قبل از میلاد مسیح برمیگردد.از دیگر آثار تاریخی پیدا شدن یک سکه که مربوط به دوران اشکانی میباشد. بنا به بررسی های انجام شده مشخص شد که سکه متعلق به دوره مهرداد ششم از پادشاهان اشکانی است. 13 لازم به ذکر است که نویسنده مقاله مذکور درخصوص این مورد و مقاله درج شده هیچ رفرنسی ارائه نفرموده اند و مشخص و معلوم نیست که به کدامین منابع استناد نموده اند. میتولوژ و اسطوره شناس معروف ریچارد کاوندیش در اثر خویش بنام اساطیر و ادیان مشهور جهان در خصوص کنعانیان ساکن در منطقه اوگاریت شمال سوریه اشاره میکند که منطقه اوگاریت،یک مرکز دینی – سیاسی بشمار میرفته در دوره ای حدود 1500 تا 1000 پیش از میلاد ، از رواج و شکوفایی خاصی برخوردار بوده است. کتیبه های بسیار آسیب دیده و شکسته ی یافته شده از آنجا، شامل اشعاری در باره خدای بعل Baal به عنوان خدای باران و باروری و سوار بر ابرهاست . نام وی در متون غالبا بصورت هداد Hadad یعنی خدای طوفان آمده است. 14 ل.دلاپورت در بخش اساطیر فنیقی از کتاب "اساطیر آشور و بابل" مینویسد : "فعلا منابع ما (درخصوص فنیقی ها) شامل چهارگروه دست نوشته است که کهن ترین آنان به اعصار شهریاری مصر باستان ، یعنی آغاز هزاره سوم پیش از میلاد مسیح باز می گردد." 15 با توجه به نظرات اخیر ارائه شده از سوی ریچارد کاوندیش و ل. دلاپورت در خصوص قدمت فنیقیها، کنعانیان و اوگاریت ها ، میتوان نتیجه گرفت برآورد قدمت روستای بالو از سوی حمید شافعی و وبسایت مجله اینترنتی اورمیه اغراق آمیز نبوده و حتی کمتر از قدمت واقعی آن اذعان و قید نموده اند. چونکه قدمت ایجاد و به وجود آمدن روستای بالو به اعصار قبل از اوایل هزاره سوم پیش از میلاد مسیح (یعنی پیش از 5000 سال قبل) باز میگردد . در خصوص ادعای قدمت روستا مبنی بر بیش از 5000 سال ، گفتنی است که این قدمت در ارتباط با آثار یافت شده از جبیل و فلسطین میتواند باشد و صدق کند. درحالیکه خیلی بیش از این تاریخ ها، ترکان فنیقی و کنعانی – اوگاریتی در جای-جای سرزمین آذربایجان بزرگ (از قفقاز گرفته تا دامنه های زاگرس و شمال سوریه و شرق آناطولی و شمال عراق) پراکنده و مسکون بودند که سپس شروع به مهاجرت به سواحل مدیترانه (لبنان،فلسطین،اسرائیل و اردن) ، شمال آفریقا و مصر میکنند. ما در اینجا پروسه ی شکل گیری نام میفیک و اسطوره ای روستای بالو اورمیه را اینگونه میتوانیم نشان دهیم: بَعَل < Bə`əl بَعل < Bəl بَل Bəl < بال Bal اوُف < of اوُو ov بَعَل Bə`əl + اوُف of = بَعلوُف Bəlof < بَلوُو Bəlov < بالوُو Balov = خورشید-خدای جهان زیرین یا اَسفل ، ایزد جهان زیرین و مردگان نویسنده : فرهاد جوادی یکان سعدی (عبداله اوغلو) _ اورمیه 3/6/ 1399 منابعی که در نگارش این مقاله از آنها نیز سود برده شده است : یک) بالوُولو میسکین / حمید شافعی ، جمال آیریملو / ص. 21 دو) همان منبع / ص. 22 سه) وبسایت مجله اینترنتی اورمیه چهار) فنیقی ها / ساباتینو موسکاتی / ترجمه ی رقیه بهزادی / نشر پژوهنده / تهران 1378 / ص.42 پنج) قومهای کهن در قفقاز، ماورای قفقاز ، بین النهرین / رقیه بهزادی / تهران / نشر نی / 1382 / ص. 271 شش) فرهنگ اساطیر آشور و بابل / ف. ژیران – گ. لاکوئه _ ل. دلاپورت / ترجمه ی ابوالقاسم اسماعیل پور / تهران / انتشارات فکر روز / 1375/ ص. 156 - 157 هفت) اساطیر جهان / ویلیام داتی / ترجمه : ابوالقاسم اسماعیل پور / نشر اسطوره / تهران / 1392 / ص. 31 هشت) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان / غلامرضا معصومی / جلد 3 / تهران / نشر سوره مهر / 1388 / ص. 1191 نه) اساطیر مصر / ورونیکا ایونس / ترجمه : باجلان فرخی / تهران / انتشارات اساطیر / چاپ دوم / 1385 / ص. 14 ده) اساطیر مصر / ورونیکا ایونس / ص. 60 و 61 یازده) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان / غلامرضا معصومی / جلد 3 / تهران / نشر سوره مهر / 1388 / ص. 1191 دوازده) بالوُولو میسکین / حمید شافعی ، جمال آیریملو / ص. 22 سیزده) وبسایت مجله اینترنتی اورمیه چهارده) اساطیر و ادیان مشهور جهان / ریچارد کاوندیش / ترجمه : رقیه بهزادی / نشر علم / تهران / چاپ دوم 1390 / ص. 119 پانزده) فرهنگ اساطیر آشور و بابل / ف. ژیران – گ. لاکوئه _ ل. دلاپورت / ترجمه ی ابوالقاسم اسماعیل پور / تهران / انتشارات فکر روز / 1375/ ص. 151

Sulduz və Nəqəde

Sulduz və Nəqəde

 Sulduz və Nəqəde adlarının etimolojik kök araşdırması

Yazar : Fərhad Cavadi Yekan Sədi (Abdulla oğlu)   Urmiya / 15 iyun 2018

ادامه نوشته

کولتوروموزده قوتلاما عادت -عنعنه سی

یازار : فرهاد جوادی یکان سعدی(عبدالله اوغلو) / ایران – آذربایجان – اورمیه /۲۰۱۴ / ژانویه/ ۳۰

هر خالقین اؤزونه گؤره ، زامان سوره سینده بیریکیلمیش معنوی ثروتلری واردی کی او خالق گونده ‌لیک یاشامیندا ، اوندان یارارلانیر و اؤز مادی هئیئتی ایله بیرلیکده ، بو معنوی هئیئتینی دا سورمَکده‌ دیر. بو معنوی هئیئتی تشکیل وئره ن تورلو- تورلو عونصورلردن بیریسی ده، کوتلاما عادت-عنعنه و تؤره ن لری و سؤز ایفاسی‌دیر. تورک خالقی دا اَن اَسکی کئچمیشه مالیک اولان خالق کیمی ، بو کیمین عادت، عنعنه و دَبلَردَن دُولغون بیر خالق کیمی اؤنده و ایره لی لَمَکده دیر. اَن اَسکی زامانلاردان ،کوتلاما (تبریک دئمه) عادت عنعنه ‌سی ، تورک سُویلو خالقلاری آراسیندا ، اونلارین معنوی هئیئتینده اؤز رولونو ایفا ائتمَکده ‌دیر. خالق ،کوتلامادا بیری – بیریسینه خوشباختلیق ، سعادت ، اوغور ، باشاری ، بُوللوک، ساغلیق، برکت دیله مَکده بولونور کی بو دا اینسانین ، خئیرسئوه رلیینی ، اینسانی داورانیشینا و اینسان هئیئتینین معنوی یؤنلرینی قابارتماقدا و اوزه چیخاردیب ، اؤن پلاندا اولماغینی ثبوت ائتدیره ن لردن بیریسی ساییلیر. بو کوتلاما عادت-عنعنه‌سی تورک خالقلاریندا ، اونلارین میفولوژیا تاریخینین دَرینلیگینده اؤز کؤکونو بولور. بو عادت هر بیر تورک خالقینین میفولوژیاسی اساسیندا ، اؤزونه خاص و اؤزه ل بیر اونگون (توتئم) و بَلگه سیله اؤز یاشام داوامینی سورمَکده ‌دیر. کوتلاما عادتینین تورک خالقلاری آراسیندا چئشیتلی سیمگه لر و بَلگه لری واردی کی کؤکو اونلارین ایناملار ، میفولوژی و میتولوژی هئیئتلرینه باغلی‌دیر. اؤرنَیین بعضی تورک خالقلاری اؤز ایناملاری اساسیندا قورد`و ، بعضیسی قُویونو ، بعضیسی بالیغی ، بعضیسی "وازو" یا گولدانی کوتلاما عادت عنعنه سینه ، سیمگه و بَلگه سئچیب و اونونلا اؤز کوتلاما دویغوسونو یاشادیر و باشقاسینا ایفا ائدیر. اَسکی زامانلاردا خریستیانلیق عالمینده " آئوگوریو"  Augurio (تبریک، کوتلاماق) آدلی تؤره ن وار ایمیش کی بو تؤره ن سوره سینده ، بیر سیرا پاپازلار " آئوگوری" Auguri آدلی بیر اؤزه ل گروپا عایید، گله جک حاققیندا اؤن گؤرولوک ائدیرمیشلر. زامان سوره سینده  بو تئرمین بیر پوزیتیو دَیَر قازانمیش و کوتلاما و اییی خوش نیّت دیلئکلر و عینی حالدا کؤتو و پیس دیلئکلر اوچون ده کوللانیلیرمیش و "اوغورلو اؤن گؤرولر" سؤیله نیشی اوچون دَه کوللانیلیرمیش. بئله لیکله "آئوگوری" Auguri سؤزو یئنی ایل کوتلاماسییندا و دوغوم گونو موناسیبتلرینده کوللانیلیر‌دی. ایندی "آئوگوری" سؤزو تکلیکده ده, سؤیله نیلیر و آنلامی کوتلاماک و خوش- اییی دیلئکلردیله مکدیر.  

ادامه نوشته

وجه تسمیه سولدوز و نقده

نقده و سولدوز آدلارینین آچیکلاماسی واتیمولوژی کؤک آراشدیرماسی

یازار : فرهاد جوادی یکان سعدی (عبداله اوغلو)   اورمیه / خرداد 1397

ایران (گونئی) آذربایجانین باتی بؤلگه سینین  اؤنملی شهرلریندن بیریسی نقده شهریدیر. آذربایجانین آیریلماز بیر پارچاسی اولان و عینی حالدا چوخ اسکی بیر تاریخه مالیک اولان  نقده شهرینین یئرلشدیگی ماحالا ،عمومیتله سولدوز دئییلیر و آدلانیر. آذربایجانین بو بؤلگه سینده یعنی نقده شهرینده و بو شهرین یئرلشدیگی سولدوز آدلی ماحالدا ، باشقا تورکلرله بیرلیکده ، تورک دیللی و تورک سویلو قره پاپاق // قاراپاپاق// کاراپاپاک آدلی ائل و خالق مسکوندور. البته لازیمدیر قئید ائده ک کی قره پاپاق تورکلریندن باشقا، آذربایجانین غرب حیصه سینین (آذربایجان غربی اوستانی نین ) بیر خئیلی بؤلگه لری و شهرلری کیمی، نقده و بو شهرین یئرلشدیگی سولدوز ماحالیندا همچنین غیرتورک کورد خالقی دا ، شهرده و بیر سیرا کندلرده اقلیت اولاراق مسکون اولوب ، اکثریتی تشکیل ائده ن قره پاپاق تورکلری ایله بیرلیکده یاشاییرلار. کانکرئت اولاراق آذربایجانین بو اراضیسیندن سؤز گئدنده ، یعنی نقده  و سولدوز آدلارینین هر بیریسیندن سؤز- صحبت دوشنده ،ایستر- ایسته مز قره پاپاق تورک ائلی و خالقی، گؤز اؤنونده و ذهین لرده خاطیرلاناراق جانلانیر. یعنی نقده و سولدوز آدلاری ایله قره پاپاق آدلاری بیر- بیریندن آیریلماز و بیر- بیرینه باغلی گؤرونور. دئمک اولار نقده شهری و سولدوز ماحالینی قره پاپاقسیز و عکسینه اولاراق قره پاپاقلاری نقده سیز و سولدوزسوز، تصور ائتمک اولماز. آذربایجانین بو بؤلگه سی حاقدا ، یعنی نقده شهری و اونون یئرلشدیگی سولدوز ماحالی حاققیندا ، ایندی یه قده ر بیر سیرا یازارلار و تدقیقاتچیلار قلم چالیب موختلیف مقاله لر - کیتابلار عرصه یه و ظهوره گتیریبلر کی هره سی اؤز یئرینده و اؤز مقامیندا بو بؤلگه – ماحال و شهر حاققیندا چوخ دَیَرلی سندلر- معلوماتلار و بیلگی لر ارائه وئریبلر کی اونلاردان بیریسی ده بو سون چاغلاردا قلم ووران و گئنیش – مکمل شکیلده هرطرفلی تدقیق آپاریب - آراشدیران و نقده ـ سولدوز و قره پاپاق ائلی حاققیندا جامع شکیلده معلومات و بیلگی توپارلاییب ارائه وئره ن ، نقده – سولدوز بؤلگه سینده بویا- باشا چاتان اورمو ساکینلی اسفندیار حاجیلو آدلی یازار و تدقیقاتچی دیر. 1 نقده – سولدوز و قره پاپاق تورک ائلینین حاققیندا ایندی یه قده ر مختلف یازارلار و تدقیقاتچیلار طرفیندن چئشیتلی و جوربه جور معلوماتلار و بیلگیلر ارائه وئریلیبدیر. نقده – سولدوز و قره پاپاق ائلی حاققیندا تدقیق وآراشدیرما آپاران یازارلاردان، مهدی رضوی 2 (ایل قاراپاپاق – تاریخ.آداب.رسوم.فولکلور و مونوگرافی) ، فرود خسروی چیانه  3 (تاریخ ایل قراپاپاق) ، عیسی یگانه 4 (نگاهی به تاریخ و فرهنگ ایل قاراپاپاخ ) ، یوسف قهرمانپور 5 : (فرهنگ عامه ایل قره پاپاق ) ، حاج اسمعیل نبی یار6 : (آذربایجان و سولدوز) و آن سونونجو یازار اسفندیار حاجیلو 1(تاریخ ولایت سولدوز 4- جیلدده ) .  هریازار بیر باخیمدان و بیر جهتدن اونو آراشدیریب بیلگی وئریبدیر و بیزه ده بو نقده – سولدوز- قره پاپاق مثلثی موضوعسو ایله ایلگیلی،  یالنیز بو بؤلگه نین آدلارینین معناسینین آچیقلاماسی یعنی اتیمولوژیاسی و اتیمولوژی کؤک آراشدیرماسی پاییمیزا دوشور و اولسون کی بیلدیگیمیز و اَلدَه ائتدیگیمیز آراشدیرمالار و تدقیقاتلاریمیزین اساسیندا ، بو مقاله نی اوخویانلار و نقده – سولدوز توپونیم آدلاری ایله ماراقلانانلارین ماراغینی و دقتی نی جلب و راضی ائتمیش اولاق و ایسته دیکلری آچیکلامانی و توضیحاتی بو مقاله دن اَلدَه ائتمیش اولسونلار. نقده – سولدوز آدلارینین معناسی و کؤکو حاققیندا ایندی یه قده ر، عادی کوتله وخالق  طرفیندن و هاکذا یازارلار و محقق لر طرفیندن موختلیف یوروملار و آنلاملار ارائه وئریلیبدیر کی هره سی اؤز یئرینده قابل بحث و تعمق دور. چونکی آذربایجان توپونیم لری (=یئر آدلاری) زامان سوره سینده ، چئشیتلی و جوربه جور فونتیکی و لئکسیکا دَییشیلیکلرینه معروض قالاراق ، یئر آدلاری موختلیف و چئشیتلی آنلاملار و معنالار الده ائدیب و بو سبب دَنسَه، بیر چوخ یئر آدلاریمیز دا ، اؤز حقیقی آنلام و معناسیندان اوزاق و بیگانه دوشوبدور کی تام صراحتله دئیه بیله ریک آذربایجانین و حتی ایرانین دیگر بیر بؤلگه لری و استانلاریندا و منطقه لرینده اولدوغو کیمی، نقده و سولدوز یئرآدلاری دا ، بو وضعیت و احوالاتدان خارج و مستثنی دئییل . بیز بو مقاله ده چالیشمامیزین اساس آماجی بودور کی ، بیر چوخ علمی و توپونیمیکا علمینه عایید واژه لردن و اصطلاحلاردان واز گئچه رک ، اونلاری بو مقاله ده ایشلتمه دن و امتناع ائده رک ، چوخ ساده سؤزلر و جومله لرله ، نقده و سولدوز یئرآدلارینین ریشه و کؤکونو آراییب- آختارماق و اونلارین حقیقی معنالارینی اوزه چیخارتماقدیر. هرنه دن اؤنجه یئری گلمیشکن ، یئرآدلاری حاققیندا بیر مهم و چوخ اؤنملی موضوع و مسئله یه ایشاره ائتمه لییک و او بودور کی، یئرآدلاری هر بیر یئرین ،هربیر شهرین، کندین، ماحالین، بؤلگه نین، منطقه نین و حتی هربیر محله نین تاریخی و تاریخ بویو سیجیل لیسی و شناسنامه سیدیر و اونو بیلمه دن(غرض سیز) و یا بیله رَک (غرض ایله )  اَللَشدیرمک، دَه ییشمک، بارماق ائله مک ،قوردالاماق و یا باشقا بیر دیله چئویرمک و یا کؤکوندن آییرماق و کؤکدن ده ییشمک ، تاریخ علمی باخیمیندان، تاریخ شوناسلیق (=تاریخ شناسی) علمی باخیمیندان، بشر تاریخی و مدنی و مدنیت تاریخی باخیمیندان، چوخ بؤیوک و باغیشلانماز بیر خطا، سوچ و گوناهدیر و بو سوچو و گوناها مرتکب اولانلار، کئچمیش نسیل لر و ایندیکی نسیل و حتی گله جک نسیل لر قارشیسیندا چوخ آغیر مسئولیت داشییرلار و بونلارین قارشیسیندا جوابده دیلر. بو مسئله حتی بین الملل علمی- مدنی، اجتماعی  و تاریخی مجامع ده، همچنین تقبیح اولونور. بو سون 25 ایلین عرضینده گؤرونور کی بیر سیرا اینسانلار و حتی میللی – اجتماعی و ادبی روشنفکر جمعیتی آراسیندا، غرض سیز اولاراق ، خئیرخواهلیق ، عیرق میللی سوروملولوغوندان،  تورپاق – اراضی آدلارینین میللی مالکیتی و میللی منسوبلوغونو قورویوب حیفظ ائتمک اوچون و شووینیستی سیاست اوزره مغرضانه   یئرآدلاری ده ییشمه سیاستینه قارشی دورماق نامینه و اونون غلط سیاستینه اعتیراض وعکس العمل گوسترمه نیتی ایله، بعضی یئرآدلارینین قوندارما و ساختا و ده ییشمیش اولدوغونا ایناناراق ، بیر سیرا یئرآدلارینی، هئچ – هئچینه (توپونیمیکا علمینین  قانون – قایدالارینی نظرده آلمایاراق و بو علمین تدقیق و تحقیق اوسلوب و اوصولونا گؤز یوماراق و بیر دوزگون علمی – تاریخی و توپونیمیک آراشدیرما و تدقیق آپارمادان) ، ساده بیر حدسیات و گومان لار اوزه رینده و بیر سیرا عوام جماعتین غیرعلمی و غیر رئال ناغیل لاری، تفسیرلری و حدس لری اوزوندن ، تله سه رک ، آذربایجانین بعضی شهر و یئرآدلارینین ده ییشمه سینه اقدام ائدیبلر و ائدیرلر . بو سیرا قوربان اولونموش یئرآدلاریندان نمونه اوچون قره عینی (اشتباه اولاراق عربجه سانیلیر) ـ تکاب(تیکاب) و بو مقاله نین سؤز کُونوسو و موضوعسو اولان همین نقده شهرینی آد آپارماق اولار کی گویا نقده آدی غیر حقیقی و سونرادان قویولما و فارس عاملی طرفیندن بو شهره قویولما و وئریلمه دیر و بو شهرین اصل و حقیقی آدی سولدوز اولمالیدیر و نقده آدی گؤتورلمه لیدیر و گره ک دیر بو شهرین اوستوندن حذف اولونا. حالبو کی حقیقی ، کؤکلو و ریشه ای بیر تدقیق و آراشدیرما آپاریلسا ، گؤرونه جک کی نقده آدی ، نه بو سون زامانلارا عاییددیر نه پهلوی فارس رژیمی و حکومتینه و نه عربه عاییددیر . حقیقی کؤکلو و علمی آراشدیرما آپاریلسا ایدی ، نقده آدینین نئچه مین ایللیکلر میلاددان اؤنجه یه و قدیم تورک اسطوره لر پانتئونونا (گالریاسینا // مجمع خدایان) مربوط اولماسینا واقیف و شاهید اولوناردی . سولدوز آدی حاققیندا قئید ائتمک لازیمدیر کی بو آدی اونون ساده جه ظاهیری آنلامینا کیفایت ائدیب و عمومیتله خالق آراسی دئییلن معنا و آنلامینی ایره لی سوروبلر. خالق آراسی بو آدین آنلامی و معناسی «سولو دوز» و یا«سولو دوزه ن» دیر و بیر چوخ علمی – مدنی و ادبی اجماع لاردا و بو بولگه نین حاققیندا چالیشان قلم اهلی آراسیندا ، آرتیق قبول اولماقدادیر و دئمک اولار بو معنا و آنلام،  آرتیق اؤز یئرینی تاپیب و تثبیت اولماقدادیر. بیر حالدا کی آذربایجانین بیر چوخ یئرلری و بؤلگه لری اوتلو- سولو یئرلردیر و بیر چوخ دوزلری و یایلالاری سولو و چای کناریندادیر و سولدوز ماحالیندان سولولوقدا چوخ دا اولماسالار، آز دا دئییللر.عمومیتله گونئی آذربایجانین غربی حیصه سینده ، سولدوز ماحالینا تای اوتلو- سولو یئرلر چوخدور و بعضی بؤلگه لری سولدوزدان دا آرتیق راق اوتلو-سولودور. بو حسابلا بو آدی اونلار دا داشیمالی اولمالی ایدیلر. گؤرونور کی بو بؤلگه نین اوتلو- سولو اولماسی ، غربی آذربایجان اراضیسینده گؤزه چارپان و گؤزه گلن بیر امتیاز و یا اوستونلوک ساییلا بیلمز. چونکی سولدوزا تای و سولدوز محیطی و اقلیمی شرایطینده اولان یئرلر، دوزلر و دوزه نلر چوخدور. بس نئجه اولور کی بو آنلامدا و معنادا (سولو دوزSulu düz ) آدی ، یالنیز سولدوز ماحالی داشیماقدادیر؟! بئله بیر آنلام و معنا قانع ائدیجی دئییل. قانع ائدیجی دئییل ،چونکی آذربایجان اراضیسینده اورتاق بیر وضعیتی داشییان و یا اورتاق بیر دوروما و اؤزه للیگه مالیک اولان یئرلر، کندلر و ماحاللار، عینی آدی ، داشیماقدا اولورلار. میثال اوچون ،آذربایجانین خئیلی کندلرینده ، کولدن قالانمیش و یارانمیش کورقانلار و تپه لرین اولدوغو اوچون ، هامیسی «کول تپه» Kültəpə آدینی داشیماقدادیر و عینی آدا مالیک دیلر. حال نئجه اولدو کی گونئی آذربایجاندا اولان بیر بؤیله اوتلو- سولو یئرلردن و دوزه نلردن ، یالنیز «سولدوز» ماحالی بو آدی داشیماقدا اولور؟!   تورک ائتنونیملری(= قبیله، طایفا آدلاری) و ائتنوتوپونیملرینین (= طایفا و قبیله آدی ایله باغلی یئرآدلاری) هر بیریسینین اؤزونه اؤزه ل تاریخی نَدَنلری، قایناقلاری و تاریخی اؤزه یی(=هسته) واردی. هر بیر تاریخچی و تدقیقاتچی(= محقق) و تورکولوق (=متخصص تورکولوژی) مؤلف، اگر تورک ائتنوسلارینین(خالقلار- طایفالار- قبیله لرینین) آد منشأیینی و یا منشأ لرینی کؤک آراشتیرماسی ائتمک ایسترسه ، او موطلق قدیم تورک دیلینین لوغت کؤکلرینی و عینی حالدا تورک میفولوگیاسینی(=اسطوره شناسی ترکان) یا میتولوگیاسینی (میتولوژی) ، تاریخ ، آرکئولوژی ، آسترونومی و ... بیلمه لیدیر. توپونیمیا تدقیقاتچیلارینین (= یئرآدلاری محقق لرینین) گؤزوندن قاچیریلان و حاقیندا هئچ بیر سؤز آچیلمایان اؤنملی کوُنو(=موضوع،جهت) و قصور(=کوتاهی)، اونلارین قدیم تاریخین درینلیکلرینه گئتمه مه سی و بو ائتنونیم یا ائتنوتوپونیملرین ائتیمولوگیاسی و داشیدیغی آنلاملارینین اؤزه یی و منشأیی حاققیندا  کؤک آراشتیرما آپارماماسی ،آچیکلانماماسی و ندنلرینی اوزه چیخارتماماق و آشکار ائتمه مه سیدیر.                 

سولدوز- نقده – قاراپاپاق حاققیندا آپاریلان تدقیقات و آراشدیرمالار اثناسیندا باخیلان منبع لر و اثرلردن بئله نتیجه آلینیر کی بونلارین هربیری اؤزونه مستقل بیر موضوعدور کی هره سی اؤز یئرینده آیری – آیریلیقدا آراشدیرمالی و تدقیق آپارمالی کُونولاردیر. یعنی نقده ، سولدوز توپونیم آدلاری هره سی اؤزونه مستقل و بیر- بیریندن (تاریخ ، منشأ ، کؤک و یارانما تاریخلری باخیمیندان ) آیری توپونیملردیر و قره پاپاق ائتنونیمی (= طایفا و ائل آدی) همچنین بونلاردان آیری ، مستقل بیر موضوعدور کی بونلاری بیر-بیرینه قاتماق و بیر-بیریله ایلگیلندیرمک یانلیش و عبث بیر چابا و چالیشما اولاجاق و سونوجو دا یانلیش و غیررئال بیر سُونوج اولاجاق. منبع لره گؤره آراشدیریلان اوچ آددان ، قره پاپاق ائتنوس آدینین بؤلگه ده کی تاریخی مسکونلاشما یاشی بللی دیر و همچنین بئله معلوم ائدیر کی قره پاپاق ائلی نین ایندیکی نقده منطقه سینده کی "سولدوز" ماحال آدینین یارانماسیندا،رولو اولماییب و بو طایفا و ائلین بو بؤلگه یه یئرلشمه سیندن اؤنجه ، سولدوز آدی بو ماحالین اوستونده ، داشینیردی. البت ده منبع لرده و سون زامانلاردا بو موضوع (قره پاپاق ، بزچلو و سولدوز ) حاققیندا یازیلان اثرلرده بیر- بیریندن فرقلی و ضد ونقیض نظرلر و فیکیرلر ایره لی سورولوب و بیر چوخلو معمالار و سواللارین یارانماسینا سبب اولور. میثال اوچون  مهدی رضوی نین 2 «ایل قاراپاپاق» آدلی اثرینده صحیفه 21 – ده قئید اولونور کی بزچلو ائلی 2200 عائیله دن عیبارت ، آرازین غربی ساحلیندن ، جنوب – شرقه طرف حرکت ائدیرلر و یول اوستو بؤلگه لرین ساکینلری یعنی "سولدوزلولار"(فارسجا یازیلیب سلدوزیان) بو کؤچ منظره سینین ناظیری اولورلار و اونلارین باشلاریندا قارا رنگده پاپاقلاری اولدوغو اوچون ، اونلاری "قره پاپاق" آدلاندیریرلار. مهدی رضوی  نین اثرینده 2 کی بو مطلبدن بئله نتیجه چیخیر کی عباس میرزانین دؤورونده ، ماکو ، نخجوان ،ایروان ،خوی و ارضروم آراسی بؤلگه ، "سولدوز" آدلی طایفا و ائلین یوردو و مسکنی ایدی و بو بؤلگه ده یاشایان و ساکین اولانلارا دا سولدوزلو دئییرمیشلر. بو معلوماتدان داها بیر نتیجه آلماق اولور و او بودور کی ایندیکی سولدوز ماحالینین آدی ، عباس میرزانین ، بزچلولاری بو ماحالا کؤچدورومه سیندن اؤنجه یه قده ر ، باشقا بیر آد ایمیش و بو ایندیکی سولدوز بؤلگه سینین آدی ، "سولدوز" گئتمیرمیش. بونو نظرده ساخلایاراق ، مهدی رضوی-نین اثرینده 2 صحیفه 22- ده بو مطلبه ده توش گلیریک کی عباس میرزانین کؤچ پروسه سینده 2100 عائیله، "سولدوز" یا "سللی دوز"(یازارین منظورو نقده منطقه سی سولدوزو) آدلی منطقه یه حرکت ائدیرلر. بو اثرده دیگر بیر گؤزه چارپان مسئله ، اثرین مختلف صحیفه لرینده "سولو دوز" آدینی "سولدوز" آدی یئرینه رسما اعلام اولونماسی دیر.   

بو اثرین صحیفه 20-ده داها بیر دوشوندوروجو و دوشوندورمه یه سوق وئره ن  مطلبه اشاره اولونوب کی گویا خلقت دن بری تا عباس میرزا دؤورونه قده ر و قره پاپاقلارین نقده منطقه سینه یئرلشدیکلری زامانا قده ر ، بو ایندیکی سولدوز آدلانان اراضیده ،"ماهور" دوزو استیثنا اولاراق ، هئچ بیر خالق ، طایفا و ائل یاشامیردی ، چونکی بو اراضی سو آلتیندا ایدی و تدریجله مئتیر-مئتیر سو چکیلدیکجه ، اوزه چیخیبدیر.

بو موضوعلا یاناشی و علاقه ده، یوسف قهرمانپور 5 اؤز "فرهنگ عامه ایل قره پاپاق" آدلی اثرینین صحیفه 20- ده سولدوز بؤلگه سینده حسنلو تپه سی جیواریندا ، میلاددان قاباق اولان بیر یاشایش مرکزیندن و شهرین قالقلاریندان و اونون قالین دووارلاری اولدوغوندان خبر وئریر. قهرمانپور 5 اؤز اثرینین صحیفه 29-دا "سولدوز" آدلی بؤلومونده ، خواجه رشیدالدین فضل ا...-ین جامع التواریخینه استناداً ، بو ماحالی ایلخانی مغوللارینین و اونلارین تورک نویان لاری و قشون سرکرده لرینین ، خصوصاً تورک سویلو "سولدوز"(سلدوس) آدلی طایفا و قبیله نین ماراغیندا اولدوغونو و بو اراضیه ماراق گؤسترمه لرینه و مئییل لی اولدوقلارینا ایشاره ائدیر. بونون آردیجا قهرمانپور5 مینورسکی یه استناد ائدیر و مینورسکی نین سولدوز حاققیندا وئردیگی بیلگینی گتیریر . مینورسکی سولدوز حاققیندا یازیر : "غازان خان سولدوز بؤلگه سینی "امیرچوپان سولدوز" (سولدوز امیرچوبانینا) وئریر.امیرتیمور گورکانی حکومتی خیدمتینده اولان  سولدوز طایفاسینین امیرلریندن بیریسی "شیخ محمدخان سولدوز"دور. مینورسکی نین بو یازیسیندان بئله آیدین اولور کی ایندیکی سولدوز ماحالی ، آرتیق قمری ایل 771-دن بئله یه ، یعنی صفوی سلاله سینین باشلانیشیندان بری ، "سولدوز" آدی ایله تانینماغا و آدلانماغا باشلاییر".

سولدوز آدینین آنلامی و یارانماسی حاققیندا ، یازار "عیسی یگانه" ده 4 ،"نگاهی به تاریخ و فرهنگ ایل قاراپاپاخ" آدلی اثرینده صحیفه 31-ده ، سولدوز حاققیندا دئییلن لری و نقل قول لاری گتیریب یوسف قهرمانپورون اثرینده اولدوغو کیمی "سولدوز" آدینی و سؤزونو ، تورکجه – مغولجا سؤز اولاراق ، تورک- مغول نویان و سرکرده سی "سولدوز نویان" ایله ایلگیلی اولدوغو نظریه و نقل قولا ایشاره ائدیر(بیرینجی نظریه)  کی گویا مغول قشونوندان بیر گروهو ایندیکی سولدوز منطقه سینه گلدیلر و بو منطقه اونلارین خوشونا گلیب و "سولدوز نویان" آدلی اؤز سرکرده لریندن ایسته دیلر کی بو بؤلگه یه آد قویسون و او دا اؤز آدینی بو بؤلگه یه وئردی . سونرا "تاریخ ایران از دوره باستان تا سده هیجدهم" اثرینده "ایندیکی سولدوز ماحالی اراضیسنی غازان خان طرفیندن "سولدوز" آدلی طایفا و قبیله یه وئریلمه سینه و سوندا بو طایفا و قبیله نین آدی ایله آدلانماسی و سسلنمه سی نقل قولا ایشاره ائدیر. همچنین "ازتاریخ عصر حافظ" اثریندن استناد گتیریر کی بئله  یازیلیبدیر: "دهخدا"نین لوغت نامه سینده ایلخانی لر زامانی (الجایتو حؤکمرانلیغی دؤورونده ) امیرالامرا تیتولو صاحابی "امیرچوبان سولدوز" آدی ایله باغلیدیر. و اَن سوندا بو بؤلگه و ماحالین اقلیمی شرائیطینه گؤره و یاغینلیقلار اثرینده بو اراضیده سو گؤلک لرینین یارانماسینا گؤره ، بو سون زامانلار رایج اولان سولو دوز (=دشت پرآب) معنالاندیرماسینا ایشاره ائدیر. یازار عیسی یگانه 4 بو نظریه لر و اقوال دان سونرا ، بو دؤرد فرض و نظر ایچینده اؤز قبول ائتدیگی فرض و نظر ، بیرینجی نظر و فرض دیر. یعنی سولدوز آدینی ، مغوللار ایله و "سولدوز نویان"-ین آدی ایله ایلگیلی اولدوغونو قبول ائدیر.

فرود خسروی 3 ده "تاریخ ایل قراپاپاق" آدلی اثرینین صحیفه 27-28-ده سولدوز آدی حاققیندا ،روس یازارلاری طرفیندن قلمه آلینمیش "تاریخ ایران از دوره باستان تا پایان قرن هیجدهم میلادی" آدلی اثره استناد ائدیر و "سلدوز" آدلی مغول قبیله سی و بو قبیله نین "امیرچوپان" آدلی سرکرده سی و چوپانیان (چوبانیلر) آدلی سلاله ایله باغلی اولدوغونا دایر اشاره ائدیر. بو معلوماتین اساسیندا خسروی 3 سونرا بئله نتیجه چیخاریر کی سولدوز ماحالی چوبانیلر سلاله سینین استیلاسیندان قاباق ، باشقا بیر آدا مالیک ایمیش و اونلار بو بؤلگه یه استیلا تاپاندان سونرا ، اؤز ائل و طایفا آدلارینی ، یعنی "سولدوز" آدینی بو بؤلگه یه وئرمیشلر و قره پاپاقلار بؤلگه یه گلمه دن اؤنجه ، بو آد ایشله نیلیردی ، و بونا ثبوت اولاراق "عالم آرای عباسی" ،"زندگانی شاه عباس اول" آدلی منبع لره ایشاره ائدیب اونلارا استیناد ائدیر. یازار سونرا خالق آراسی دئییلن  "سولو دوز"(= دشت پرآب) یورومونا ایشاره ائدیر و بو نظری عامیانه و غیررئال بیلیر و سولدوز حاققیندا دهخدانین لوغت نامه سینه ده استناد ائدیر. نقده – سولدوز حاققیندا قلم ووران دیگر بیر یازار ، اسفندیار حاجیلو 1 دا ، اؤز نوبه سینده سولدوز آدینین یارانما تاریخی ، یارانما سببلرینیه تشبّوث گؤستریب و یوخاریدا آدلاری قئید اولونان یازارلار تکین بو آدین "سولدوس" / "سولدوز" آدلی تورک-مغول طایفاسی  و ایلخانیلر و اونلارین خلف لری ساییلان چوپانیلرسلاله سی و خاندانی ایله ایلگیلی اولماسینا دلالت و شهادت وئریر و بو حاقدا لازیم اولان تاریخی بیگیلری گتیریب و او زامانین تاریخی اولایلارینی و سولدوز آدلی طایفا و قبیله دن سؤز آچیب و اونلارین امیرلرینین مغول ایمپئریاسی دؤولت و حاکمیتینده توتدوقلاری روتبه و مقام دورومو و شرائیط لرینی تاریخی منبعلره استناد ائده رک ، قئید ائدیب آچیقلاییبدیر. بو حسابلا اسفندیار حاجیلو1 دا سولدوز ماحالی آدینی ، "سولدوز" آدلی تورک- مغول سویلو طایفا و قبیله آدی و همچنین بو طایفا و ائلین "سولدوز" آدلی سرکرده سینین آدیندان آلینماغینی و ایلگیلی اولماغینی وورقولاییر. بیز بو یازارلارین هامیسینین "سولدوز" ماحالی آدی حاققیندا آپاردیقلاری تدقیقاتلارا و آراشدیرمالارا دقت ائده رکن ، مهدی رضوی دن 2 باشقا ،اونلارین سولدوز آدی حاققیندا بو سون مطلبده و نظریه ده (سولدوز آدلی تورک-مغول طایفاسی و امیر نویان آدی ایله علاقه دار) یکدیل و متفق القول اولدوقلارینا و یا ایشاره ائتمک لرینه شاهید اولوروق.

نظریه لرین و فرض لرین هربیری اؤز یئرینده دوشوندوروجو و قابل بحث و تعمق دور و قطعیت له رد یا قبول ائتمک چتین و مسئولیت گتیریجی بیر ایشدیر. توپونیمیا علمی بیر او قده ر آغیر و مسئولیتلی ایشدیر کی ، هربیر یئرآدینی آچیکلامادا و اونون تفسیری و یورومو ، مختلیف علملری و بیلگیلری (آز – چوخ) بیلمک طلب ائدیر وهر طرفلی بوتون جوانبی  نظره آلماق گره کیر. چونکی کیچیک بیر سهو و خطا و اشتباه یوروم و تفسیر ، بیر خالق یا ائل اوچون ایندیکی حالدا و آینده ده چوخ باهایا باخا بیلر و آغیر فلاکت لره دوچار اولماسینا سبب اولا بیلر. "سولدوز" آدینین ایندیکی سولدوز ماحالینا ، سولدوز آدلی طایفا طرفیندن و یا امیرچوبان سولدوز طرفیندن قویولماسی و یا غازان خان ایله ایلگیلندیرمک بیر یانا و "سولدوز" آدینین اؤز کؤکونو و اتیمولوژیسینی و یارانما کؤکلرینی آراشدیرما و تحلیل ائتمک بیر یانا . سولدوز آدی ازل گوندن ایندیکی ماحالین اوستونده اولا و یا ایلخانیلر دؤورونده بو ماحالا قویولا ، آدین اؤز کؤکونده و کؤک آراشدیرماسیندا و یارانماسیندا کئچیرتدیگی پروسئس لر و نئجه ایلک یارانماسینا و اونون ایلک دفعه هاردان تاپیلماسینا فرق ائتمز. ایندی بو آد ایلک اؤنجه اورتا آسیادا و یا نقده منطقه سینده یارانماسی بیزیم بو آدین بیر لوغت و واژه کیمی ایلکین تاپیلما و یارانما ندن لرینی و سببلرینی آراشدیرماغا و اونون اتیمولوژی آراشدیرماسینا مانع اولا بیلمز.مسئله بوراسیندادیر کی سولدوز آدی مغول تورکلرینده اولموش اولا و یا اورتا آسیادا و یا آذربایجاندا اولموش اولا ، بو سؤزون و یا آدین کؤکو و آنلامی نه دیر؟  بیز ده بو مقاله ده ، اؤز نوبه میزده چالیشیریق کی بو آدی ، بیر لوغت و واژه کیمی ایلکین یارانما و پئیدا اولماسی سببلرینی آچیقلایاق و اونو کئچیرتدیگی زامانین سوزگچیندن کئچیردک و نه اولدوغونو و نه ایلکین آنلاملارینی داشیدیغینی ، ایلکین اؤزه یینی و کؤکونو آچیکلایاق و بو آچیکلامادا الده ائتدیگیمیز نتیجه لری سیزینله پایلاشاق و اؤز نظر و فیکیرلریمیزی سیزینله اورتاق اولاق . بیز بو یازیمیزدا بو آدی بیر سؤز اولاراق نظرده توتوب ، اونو آنالیز و تحلیل ائتمکله یاناشی ، گوجلو احتیماللاری دا ، اورتایا قویماق ایسته میشیک . بیزه گؤره سولدوز آدی ازل گوندن بو ماحال و بؤلگه نین اوستونده وار ایمیش و بو سون تاریخی اولایلارین اساسیندا قویولماسی و سولدوز آدلی طایفا و سرکرده و قشون باشچیسینین آدی ایله قویولماسی، شوپهه دوغورور. چونکی آذربایجان توپونیمیاسی خاراکتئرلری ایله اویومو و اوخونوشو اولمور. آذربایجان و دیگر تورک تورپاقلاریندا اولان توپونیملرین(یئرآدلارین) یاشی ، میلاددان اؤنجه یه چاتیر. بیز سولدوز آدلی تورک-مغول طایفاسینین اولدوغونو و "سولدوز" آدلی نویان و قشون سرکرده سینین اولماسینی و غازان خان دؤورونده اوز وئرمیش اولایلارین اولماسینی ، مونکیر دئییلیز و نهی ائتمیریک ، و بونلاری سولدوز ماحالی آدی ایله اوخشارلیق و تصادوفی بیلیب حساب ائدیریک. یعنی "ایش ، ایشی گؤسته ریر" مسئله سینه اوخشور. اولا بیلسین کی همین سولدوز آدلی تورک- مغول طایفانین ایلک یاشاییش و مسکون اولدوغو یئر، همین نقده-سولدوز منطقه سی ایمیش و سونرالار تاریخی ، جغرافی میگراسیالار اثرینده ، اورتا آسیادان ، مغولستاندان و یا ماوراالنهردن باش چیخاردیر و ایلخانیلر دؤورونده ، یئنی دن قاییدیر اؤز دوغما یوردونا. هر نه اؤز اصلینه قاییدار. تورک طایفالارین ، ائللرین کوتله وی سورگون اولماسی پروسئس لرینده ، اونلارین یئنی دن اؤز دوغما یوردلارینا قاییدیشینی ، بیز بو سون عصیرلرده روسیادا اوز وئرمیش طایفا و ائل سورگونلرینده شاهیدی اولموشوق. سورگون اولموش و یا مهاجرت ائتمیش بیر خالق یا طایفا ، اولا بیلسین کی بیر ده اؤز ایلکین دوغما یوردونا قاییتسین و یئنی دن همن یئرده مسکون اولسون.بشر تاریخینده ، اؤزه للیکله تورک تاریخینده بئله اولایلار اوز وئریبدیر و چوخ گؤرونوب کی سورگون اولموش یا کؤچدورولموش خالق و طایفا ، یئنی دن اؤز ایلکین دوغما آتا-بابا یوردونا قاییتسین. اگر سولدوز آدلی بیر طایفا و ائل توپلوم حالیندا مغولستاندا حیات سورورموشسه ، نه یاخشی مغولستاندا بونلارین آدیندا ، یعنی سولدوز آدیندا بیر شهر و یا یئر آدی اولماییبدیر؟! تورک تاریخینده عمومیتده ، طایفالار اؤز آدلارینی یاشادیغی اراضیلرین آدیندان آلیبلار و اراضی لر همچنین اؤز آدلارینی ، اوندا یاشایان خالقین سئودیگی و پرستیش ائتدیگی تانری و تانریچاسینین آدیندان آلیبدیر. تورک کؤکنلی یئرآدلاریندا ، یوردا ، تورپاغا آد قویولمانین قایداسی بئله اولوبدور. دئییلیر کی سولدوز آدی صفوی دؤورونه قده ر هئچ بیر یازیدا و قایناقدا گؤرونمه ییب و سابیقه سی یوخدور. بونون جوابیندا دئمه لییک کی مگر بیر بؤیله تورک یئر آدلارینین هامیسینین آدی – سانی تاریخده و منبعلرده قئید اولونوبدورمو؟! بیزیم فیکریمیزجه "سولدوز" تورکلرینین آذربایجانا گلمه اولدوغونو دوشونمک دوزگون گؤرونمور. سولدوز تورکلری آن آزی 2-3 مین ایل میلاددان اؤنجه ، همین بو سولدوز آدلی اراضیده یاشاماقدا اولوبلار و اورتا آسیا و تورکیستانا و مغولستان اراضیسینه ده همین بو ایندیکی نقده سولدوزوندان کؤچموشلر و بو سون مین ایللیگین اورتا یوز ایللیکلرینده مغول لارین بو اراضیه حربی یوروش و آخینی ایله ، سولدوزلارین یئنی دن بو تورپاقلارا گلمه سی ، اونلارین یئنی دن ازلی تورپاقلارینا و اولو اجدادلارینین تورپاغینا دؤنوشلری ساییلا بیلر.بونو حسنلو تپه سینین قازینتیلاریندان تاپیلمیش ساخسی قابلار و معیشت اشیالاری و حسنلودان تاپیلان قیزیل کوپا بیزه دئییر. قیزیل کوپانین قدمتینی 2800 ایلدن آرتیق تخمین ووروبلار. آن اسکی سولدوزلار(ایندیکی سولدوزلارین اولو اجدادی) زامان کئچدیکجه همین نقده- سولدوزدان اطراف و اوزاق یئرلره و یوردلارا کؤچ ائدیبلر. بیزه گؤره سولدوز تورکلری ، ایندیکی نقده – سولدوز تورپاقلارینا گلمه دئییل لر و اولو اجدادلارینین دوغما یوردلاری اولماسی باخیمیندان ، اونلار یئرلی تورک خالقیدیر ، باخمایاراق کی موقتی اولاراق بیر مدت اؤز دوغما یوردلاریندان کؤچوب سَپه لَنیب و اوزاق دوشموشلر. بیزه گؤره کؤچ و یا سورگون اولونسالار دا ، آمما بونلاردان اؤز یئرینده قالانلار دا اولوبدور و مغولستاندان یئنی دن قاییدان سوی داشلارینی آچیق قوجاق ایله قبول ائدیبلر. سولدوزلولار سولدوزدان کؤچ ائتمیش اولسالار و یا سورگون اولسالار بئله ، سولدوز آدی اؤز یاشاماغیندا قالیبدیر. خالق ، ائل ، طایفا کؤچوب آمما یئرآدی یاشاماقدا اولوب.                                       

ادامه نوشته

ورودی یکان سعدی


مأخذ:یئکاناتا بیر باخیش

 


برگی از فرهنگ یکان سعدی

مأخذ: یئکاناتا بیر باخیش

برگی از فرهنگ یکان سعدی

یکان سعدی یکی از روستاهای منطقه ی یکانات شهرستان مرند است که نام خود را در دوره ی مشروطیت ،با مبارزات مسلحانه و ضد استبدادی شجاع مردان این روستا چون بخشعلی خان و قوچعلی خان برای همیشه در تاریخ جاودانه ساخت. به دنبال این گونه  مبارزات ،اقدامات فرهنگی هم توسط سیدی بزرگوار ،به نام سید اللهویردی موسوی به چشم می خورد..

این سید درآن زمان كه شخصي روشنفکر و دور اندیش بود  برای اعتلای فرهنگ این روستا و نابودی ظلمت و گمراهی، چراغی را برافروخت تا آینده ا ی روشن را برای زادگاهش به ارمغان آورَد.

اقدام مهم این شخص، تاسیس مدرسه ای بود که معلمي از شهرستان خوي بنام  آقای میرزا لطیف را با پشتيباني مالي خويش مسئول آموزش و تعليم بچه هاي اين قريه نموده بود.(لازم به ذکر است که  درسال 1296پنج باب دبستان در روستاهای یکان کهریز، یکان علیا، چایکسن، یئنگجه ی کرد و روستاي يكانسعدي توسط میرزا نورالله خان یکانی افتتاح شده بود که به دلیل مخالفت وي با دولت وقت و زندانی شدن، بدون پشتیبان ماند وچند سالی دوام نیاورد.)

ادامه نوشته

ریشه یابی تاریخی دعانویسی و جادو نویسی در فرهنگ ترکان

KÜLTÜRÜMÜZDE MUSKA :Ferhat Cavadi

İlk iskiletler , düşünce sahibi olan (Homo Sapiens) insandan , 30.000 yıl İÖ-ye ayitdir. Bu insana (Cro-Magnon) kromaniyon insanı deyilir. Ele bu zamandan insan oğlu büyü ile tanış olub ve ilk olarak ölülerini basdırarken , bir-sıra büyü törenlerile ölüsünü gömütmeğe başlar , buna göre ki o ölünün , ölümünden sonra başlanan heyatını onun için hazırlamış olsun.1 Eski taş dövründe türk soylu halkların büyü işleriyle ilgili , büyücüler (Gam-Şamanlar) bu konuda çalışarmışlar. Şamanlar özlerini hayvan kıyafetine salarak , bir-sıra büyü rekslere ve oyunlara başlarmışlar. Şamanların esas çalışmaları , ovçuluk töreninin bir kısmı gibi sayılırmış , hayvanı ovlamakdan önce yakalamak ve ya bu ovlanmış ve öldürülmüş hayvanların ruhlarına okşamak ve iltifat göstermek idi. Zubin ve süngü ile yaralanmış hayvanların ve ya hamile(gebe) hayvanların resmini mağaranın duvarlarında resm etmek , ov ve ovçuluk büyüsünün bir kısmı gibi sayılırmış , bu amaçla ki gelecekdeki ovçuluklarında , bol ovları olmuş olsun. Belelikle büyücü (şaman) yüzüne maska vurarak , rekse ve oyuna başlarmış ve hemen oynayan şaman ya büyücü taş dövrü (ovçuluk dövrü) insanların ilk tanrısı gibi sayıla biler ve onu Fransalı araştırıcı “Hayvanlar Tanrısı” adlandırır. 2 Ama Romaniyal ünlü ve görkemli dinler tarihçisi , şarkşunas , etnograf , mifolog “Mircea Eliade” bakışını böyle açıklıyor ve yazıyor ki “Şaman`ın (Gaman`ın) hayvanların herekatını ve seslerini yamsılaması , hayvan kılığında ve kıyafetinde olan yardımcı ruhları , kendi kontroluna keçirtmekdir. Şaman (Qaman) bu işe ve amaca ulaşmak için , kendisini hayvan kılığına ve kıyafetine çıkartıyor ve bu iş için hayvanın mükavvasını ve maskasını yüzüne takıyor. Bu iş`ile o kendisini hayvani ve hayvansel ruhuna çıkartıyor “konuşur” ve şarkı (ır) okuyur(ırlayır) ve ya uçuyor. Hayvan ya hayvansel dili , şamanın tekce gizli dili ya ruhsal dilisinin bir növüdür. Yardımcı ruhun hayvan kılığında çıkması ve görselliği ve gizemli dili`yle şu ruhla konuşmak ve ya hayvan ruhunun hareketler , oyunlar , reksler ve maskalarla Şaman terefinden nümayış etdirmesi , şunu bize bildirib – çatdırmak isteyir ki Şaman ,insani şeraitini ve keyfiyetini terk ede biler ve kısa olarak yani kendi isteğile öle biler. En eski zamanlardan böyle düşünülürmüş ki hayvanların hepsi , ruhu başka dünyaye yöneldib sürekleye biler ve ya hayvanlar , ölen kişinin yeni forması ve kılığıdır. Hayvan dış (ma`vera) aleminin insan ruhu`yla ilişgisinin ve bağlılığının belgesidir.” 3  Skoçiyalı sosiyolojist  J.G.Frazer (1854-1941) öz tedkikat ve araştırmalarında , dinleri “insan tanıma” esasında , deneyibtı. Onun şah eseri “Altun Dal”ın ba`zi ciltleri bu insan tanıma bakışının çerçivesine ve keyfiyetine delalet edir. Frazer böyle düşünür ki ekinçilik heyatı insanın dini ideolojiyasına ve dini şuarlarının emel etmesine te`sir gösterir ve bu te`siri de ekdiyi tahılın yıllık ölüb-dirilme dövrüne bağlayıb ve sonuclandırırdı. Çiftci görürdü ki tahıl ve ekdiyi ekin ve tarla yazda dirilib ve kışda ölür. Frazer , Hegelin nezeriyesine ta`be olarak , bele kanaete geldi ki beşer heyatında ilk yaranan günden beri , din dövründen(Age of Religion) önce , ilk olarak “büyü dövrünü “(Age of Magic) yaşayıb ve keçirtdirib ve bu beşer ilk olarak onun peşinde ve ardındayıdı ki büyü törenlerile , dünya kainatının gizli kuvvelerinin arkasına girmiş ola , amma sonra çalışıb onlara dua , tapınak ve kurbanlıklar keserek , onların iyiliğini , marhemetini , tokunmamazlığını kazanmış olalar . 4 Bununla böyle sonuca tuş gelirik ki insan oğlunun ilk din ve inancı taş dövründe , büyü ve büyücülükle başlaniyor. Taş dövrü insanın temeli esas bu üç mövzuiymış : doğum , ölüm  ve yemek-azuka hazırlamak`iymış. Taş devrinin ovçu insanı, böyle inanırdı ki büyü araçlarının yardımıyle beden ve ten gücünü artırıb ve güçlendire biler ve ovçuluk heyatında başarılı ola biler. Mağaralardakı resimler bu büyü araçlarını göstermekdedir. Demek bu mağaradakı resimler , ilk dinin ve inancın alametleri sayılır ve bu din ve inanç büyü ile yoğrulmuştur. Bu mağaralardan örneyin üç kardeş adlı mağara, Fransanın Ariege vilayetinde ve Lasko (Lascaux) mağarası Fransanın güney batısında yerleşen dordoni vilayetidir.5

ilk büyücüler ,ilk tanrılar

Fransanın Trova- Frer (Trois-Freres) Arij(Ariege) bölgesinde yerleşmiş ve Roc (şarente bölgesinde yerleşmiş) mağaralarındaki resimler eski taş dövrünün ovçuluk ve nesil artırımı ,büyü ve ovsununa ayitdir ve mifik , mit hayvanları gösterir , belkem de hakiki , gerçek hayvanları bu resimlerde gösterir ki bir az-çox, formaları deyişilib. Çünki ayni hayvanların öz gerçek resmini çekmiş olsaydılar , o hayvanların kin ve duşmançılığını insan aleyhine kaldırmış olardı . Bu resmlerdeki şekiller ve heykelcikler , zahirde reks ve oyun etmekdedirler ve etnografların anlayışlarına göre , mümkündür , kıyafet ve kılıkları deyişilmiş büyücüler ve sehirciler olmuş olalar. Bu esasda bir başka resm bir başka mağaranın duvarında (Trois-Freres) kazılıb ve resm olunub. Bu resmde öküz ya buğa kulaklı , keyik buynuzlu ve at kuyruklu bir sakkallı erkek kişi ve üç kişi keçi başlı Fransanın Tijasında Dordon etrafında yerleşmiş Mege mağarasında kazılıb . Bunları Tanrı ya büyücü sanmak olar ve ele görünür Fransanın Lamadleninde kazılmış peyker , maska takmış bir büyücüdür ve hemen Lamadlende bir kadın peykeri de resm olunub ve böyle belli olur ki cinsiyetinden (erkek-dişiliyinden) asılı olmayarak , eski taş dövründe her iki cinsiyetden ya`ni hem erkek , hem dişi büyücüler variymiş.  

ادامه نوشته

ریشه یابی تاریخی تبریک وقداست در فرهنگ ترکان

Kültürümüzde Kutlama

Her halkın özüne göre , zaman süresinde birikilmiş manevi servetleri vardı ki o halk gündelik yaşamında , ondan yararlanır ve öz maddi heyatile birlikde , bu manevi heyatını da sürmekdedir. Bu manevi heyatı teşkil veren türlü-türlü ünsürlerden birisi de kutlama adet-enene ve törenleri ve söz ifasıdır. Türk halkı da en eski keçmişe malik olan halk gibi , bu kimin adet, enene ve deblerden dolğun bir halk gibi önde ireliyor. En eski zamanlardan ,kutlama adet enenesi türk soylu halkları arasında , onların manevi heyatında öz rolunu ifa etmekdedir. Halk ,kutlamada biri – birisine hoşbahtlık , seadet , uğur , başarı , bolluk, sağlık, bereket dilemekde bulunur ki bu da insanın , hayrseverliğine , insani davranışına ve insan heyatının manevi yönlerini kabartmakda ve üze çıkardıb , ön planda olmağını subut etdirenlerden birisi sayılır. Bu kutlama adet-enenesi türk halklarında , onların mifolojiya tarixinin derinliğinde öz kökünü bulur. Bu adet her bir türk halkının mifolojiyası esasında , özüne hass ve özel bir ongun (totem) ve belgesile öz yaşam davamını sürmekdedir. Kutlama adetinin türk halkları arasında çeşitli simgeler ve belgeleri vardı ki kökü onların inamlar ve mifoloji ve mitoloji heyatlarına bağlıdır. Örneyin ba`zi türk halkları öz inamları esasında kurt`u , ba`zısi koyunu , ba`zisi balığı , ba`zisi vazonu kutlama adet en`enesine , simge , belge seçib ve onunla öz kutlama duyğusunu yaşadıyor ve başkasına ifa ediyor. Eski zamanlarda kristiyanlık aleminde ``Augurio``(tebrik, kutlamak) adlı tören variymış ki bu tören süresinde , bir sıra papaslar ``Auguri`` adlı bir özel grupa ayid, gelecek hakkında öngörülük edirmişler. Zaman süresinde bu termin bir pozitiv değer kazanmış ve kutlama ve iyi hoş niyyet dilekler ve ayni halda kötü dilekler için de kullanılırmış ve ``uğurlu öngörüler`` söylenişi için de kullanılırmış. Belelikle ``Auguri`` sözü yeni il kutlaması , doğum günü münasibetlerinde kullanılındı. Şimdi ``auguri`` sözü teklikde de söylenilir ve anlamı kutlamak ve iyi dileklerdir.  

Ben bu sunulan mekalemde bu köklü adet en`eneni, eski türk inancı ve mifoloji(mitoloji) açısından açıklanmağına çalışmışam. Sumer mifolojiyası esasında ``Anşar`` (gök dünyası) ve ``Kişar`` (yer dünyası) evlenmesinden tanrılar yaranır: An- Enki- İgigiler- Anunakiler . İgigiler göyde yaşıyorlar ve Anunakiler yerde ve yer altında yaşıyorlar. Şu tanrılardan birisi KAY (gay-hay) erkek tanrı ve digeri ise DAY (tay) dişi tanrıdır. Demeli bu tanrılardan ``GAY`` (kay , hay) ve ``Day``(tay)ın evlenmesinden , sular , okyanlar ve karalar (dağ,daş,qaya) yaranır ve kaya ile suyun birleşmesinden insan doğulur.

 

ادامه نوشته

عکس کتاب

کسوف های تاریخ

کسوف های تاریخ

 

                                               کتاب اول :

 ریشه یابی نوروز در تاریخ

  تالیف :

فرهاد جوادی یکان سعدی (عبدالله اوغلو)

 

 

مقدمه:

روند سیر تکاملی و پیشرفت قوانین و قانونمندی­های طبیعت نسبت به قوانین بشری و اجتماعی بسیار به کندی صورت می­گیرد و در طی گذشت قرنها و هزاره-ها همچنان ثبات و پایداری خود را محفوظ نگه می­دارد. انسانهای ابتدایی که وابستگی بیش از حدّی به طبیعت داشتند، خود را با شرایط جغرافی وفق داده، در مناطق حائز شرایط زیست، مسکون شده و با قوانین، شرایط و مقتضیات سخت بی­رحم و خشن طبیعت به مبارزه برخاسته و آن را مقهور قدرت و درایت خویش نموده است. آنان بر روی زمین بکر و مناسب در کنار نهرها و رودها شروع به تشکیل و ایجاد زمینهای کشاورزی و زراعی نمودند. از جمله­ی این مناطق مناسب جهت ایجاد زمینهای زراعی و کشاورزی، سرزمین آذربایجان، بین­النهرین، حوزه­ی رود فعلی کارون، سند و پنجاب و... بوده است. براساس گزارشات و تحقیقات علمی به عمل آمده، اراضی آذربایجان از کانون­های مهم و اوّلیه­ی کشاورزی، کشت و زرع، دامپروری و دامداری بوده است. حدود 9-8 هزار سال پیش تمدن کشاورزی در اراضی آذربایجان شروع شده و از آن زمان به سیر تکاملی خود ادامه داده است. اهالی بومی جهت تامین حیات اقتصادی خویش، علاوه بر امرار معاش و گذران زندگی خویش، بیشتر به پیشرفت و تکامل کشت و زرع و صنعت کشاورزی تمایل پیدا نموده بودند. آنها با رونق دادن و پیشرفت در این امر مهم و حیاتی، تمدن کشاورزی را پی­ریزی و برای نخستین بار زراعت شخم اوّلیه را با زراعت شخم با گاو عوض نموده، حتی سیستم آبیاری پیشرفته را ایجاد نمودند. آنان در آرزوی نیل به امرار معاش بهتر و رفاه بیشتر به مبارزه پرداخته و با عزم بسیار به مقابله با سختی­ها و مشقت­های زندگی برخاستند. از همین زمان نیز علائق و ارتباطات مدنی و اقتصادی آنان با ممالک و سرزمینهای شرقی نیز به تدریج گسترش یافت. به موازات این روند در سایر نقاط حائز شرایط زیست و کشاورزی در دیگر سرزمین­ها چون بین­النهرین، ایران، ماوراءالنهر، آریا، کناره­های دریای خزر، سیاه و مدیترانه و قفقاز فعلی،... نیز این شرایط حکمفرما بوده است و به موازات این روند سیرتکاملی، اعیاد اوّلیه­ی ا ین جوامع بشری نیز شروع به نضج و تشکل نموده و از آن جمله نوروز و مهرگان در نجد ایران باستان که شامل سرزمین کنونی ایران، بین­النهرین، آذربایجان، ماوراءالنهر، خراسان، ترکمنستان، پاکستان، افغانستان می­شد، توسط ترکان باستان خلق و آفریده شده به جهان بشریت اهدا گردید. ریشه­های عمیق عید نوروز را نمی­توان به اراضی کوچک محدود نمود و بایستی آن را با دیدی وسیع و در مقیاسی وسیع، همه جانبه ارزیابی کرد. در این اثر ثابت می­شود که عید سال نو (نوروز) کشف طوایف و خلقهای مختلف التصاقی زبان ساکن ایران یعنی ترکان باستان می­باشد که مالک تمدن پیشرفته و عالی کشاورزی و یکجانشینی بوده­اند. این کشفی بزرگ بوده که ترکان باستان به جهان بشریت و معنویت اهدا نموده­اند. بدون شک همین ترکان باستان از آن جمله ترکان ساکن آذربایجان نیز در پیدایش و آفرینش این عید ملی و رشد و تکامل آن سهم به سزایی دارند.

به احتمال بسیار تاریخ پیدایش این عید به زمان ایجاد و تشکیل اوّلین اجتماعات بشری در هزاره­های 20 الی 30 قبل از میلاد می­رسد. در برخی نوشته­ها خبر داده می­شود که پیدایش این عید مربوط به هزاره­ی سوم پیش از میلاد در بابلستان می­باشد. براساس سالنامه­ی زرتشتی پیدایش این عید به 4000 سال پیش از این می­رسد. آنچه که از این گفته­ها بدست می­آید، این است که ردّ آثار اولیه­ی این عید به زمانهای خیلی قدیم می­رسد. براساس قیدیات برخی مؤلفین و مورخین رومی و یونانی، زرتشت در هزاره­ی ششم پیش از میلاد یعنی 8000 سال پیش می­زیسته است. زرتشت این پیر فرزانه­ی حکیم و دوراندیش، بعدها در بین ترکان باستان به درجه و مقام نیم خدایی ارتقاء یافته و به شخصیت رئال افسانه­ای تبدیل شد. عید نوروز در زمان زرتشت نیز در ممالک و سرزمین­هایی چون آذربایجان، ایران، آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و برخی ممالک دیگر که دین زرتشت در آنها به طور وسیع و گسترده نشر یافته بود نیز در حد عالی و بسیار با شکوه برگزار می­گردید. این عید سال نو از زمان زرتشت به بعد نیز به شکل وسیع انتشار یافته و ماهیت خویش، شکل اجرا و برگزاری آن به همان صورتی که بوده، خود را حفظ نموده است که این نیز ناشی از پیوند آن با اجداد و نیاکان باستانی ترکان می­باشد.

نوروز عید ملی و باستانی بیانگر برابری طول شب و روز در نیمکره­ی شمالی زمین است. این عید از بُعد مضمون و همه شمول بودن، نسبت به دیگر اعیاد ملی از برتری و ارجحیت به سزایی برخوردار است و تاج سر دیگر اعیاد ملی بوده و در رأس و قله­ی اعیاد قرار دارد.

عید نوروز مشایعت کننده­ی خوش یمن، فرحبخش و شادی بخشِ تاریخ پر فراز و نشیب چندین هزار ساله­ی ترکان باستان بوده و به همراه آنان و در رکاب تاریخ رشد و بقا و دوام یافته است و هیچگاه از آنان جدا نگشته است. نوروز، یار جدایی ناپذیر ترکان، تصدیق کننده و بیانگر شکوه و عظمت مبارزه­ی زندگی و بقای آنان می­باشد. نوروز تمثیل کننده­ی صافی، روشنی، خلوص و پاکی است. نوروز دنیای صفا و صلح، عشق به زندگی، حیات، کمال اخلاقیات و ثروت معنوی است. عید نوروز همچنین عید آتش و عید آفتاب سوزان، عید بیداری و زنده شدن دوباره­ی طبیعت به شمار می­رود. ما در این اثر سعی نموده­ایم تا به ریشه­یابی تاریخی این عید بزرگ و ملی بپردازیم و ریشه­ی آن را از  اعماق تاریخ به در آوریم و کاشفین و پروردگان اصلی و حقیقی آن را باز شناسانیم، البته با اتکا بر اسناد، فاکتها و اقوال معتبر. تا آنجا که مقدور بوده سعی شده است اکثراً به اقوال و نوشته­های مورخین و محققین خارجی و پارسی تبار استناد شود، حداقل از اتکا و استناد به مؤلفین و مورخین ترک خودداری گردد تا اینکه از پیدایش هر گونه سوء تفاهمات جلوگیری کنیم. مسئله­ی ریشه­یابی نوروز در تاریخ و معرفی کاشفین و ابداع کنندگان آن از مبهمات و کسوف­های تاریخ می­باشد.

 

فرهاد جوادی(عبداله اوغلو)

اورمیه

تیرماه 91

http://turuz.com/post/kusufhayi-tarix-risheyabiye-nevruz-novruz-der-tarix-1-farhad-cavadi-abdullaoghlu-fars-ebced-urmu-tur.aspx?lang=tr

«در خصوص تحقیق و کنکاش اسامی اشخاص در آذربایجان»


تحقیق و کنکاش اسامی اشخاص در آذربایجان

همچنانکه در تورکولوژی توضیح و تفسیر علمی اسامی اشخاص با نام محمود کاشغری وابسته و مرتبط می باشد، در آذربایجان نیز با نام «عباسعلی باکی­خانوف» مرتبط و در علاقه می باشد. تحقیقات به عمل آمده از سوی «عباسعلی باکی خانوف» در خصوص اسامی خاص در قرن نوزدهم نه اینکه در تورکولوژی، حتی در توسعه و پیشرفت «اُونوماستیکا»ی روس نیز رُل و نقش به سزایی را ایفا نموده است. «میرزا فتحعلی آخوندوف» روشنفکر متشخص منطقه­ی قفقاز، ایران و ترکیه اگر چه در خصوص اسامی اشخاص اثر مشخص و متمایزی را تحریر ننموده اند، ولی در این خصوص افکار و نظریه های جالب و در خور توجهی (که هنوز هم اهمیت خود را از دست نداده اند) را ایراد فرموده اند. با دقت در کتاب او مبنی بر ایجاد الفبای جدید پیشنهادی خود، در آثار «نامه های کمال الدوله»، مقاله های انتقادی «دبیر روزنامه ی  «ملت» ایران سربلند» و «کریتیکا»، افکار و نظریه های ایشان را در خصوص آنتروپولوژی به شرح ذیل می توان توضیح  نمود:


بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

تورکجه اینسان آدلاری 5 - فرهاد جوادی عبدالله اوغلو - Turkce Insan Adlari 5 Ferhad Cavadi Abdullah Og

تورکجه اینسان آدلاری  5 

 فرهاد جوادی یکان سعدی (عبدالله اوغلو)

 Turkce Insan Adlari  5 

                                                                                                                 (Ferhad Cavadi Yekan Saadi (Abdullahoglu)                                                                                                 http://www.turuz.net/sozluk/0615-%285%29Turkce%20Insan%20Adlari-V-%20%28Farhad%20Cavadi%29%20%28Turkce-Farsca%29%20%28Latin-Ebced%29%20%28Urmu-Turuz-2013%29.pdf                                                                      
ادامه نوشته

تاریخ تحقیق و کنکاش اسامی اشخاص در بین ملل ترک

تاریخ تحقیق و کنکاش اسامی اشخاص در بین ملل ترک

در خصوص تحقيق و کنکاش نامهاي اشخاص در  تورکولوژي، واژه‌ي «آنتروپونيميکا» متشکل از واژه ي يوناني «آنتروپوس Antropos» به معني «انسان» و واژه‌ي «اونوما Onoma» به معني «اسم»، «نام» بوده و در کل به معني «نام شخص» مي‌باشد و شعبه‌اي پيچيده، مرکب و بسيار وسيعي از علم آموزش اسامي خاص يعني «اونوماستيکا Onomastika» است که ساخت و تشكيل اسامي اشخاص، آداب و رسوم نامگذاري، تعويض نام و جايگاه آن در سيستم «نام» و «اسامي» و رابطه‌ي  متقابل آن با ديگر اسامي، خصوصيات و ويژگيهاي گرامري، اورفوگرافيکي Orfografik ، فونتيکي و اسلوب لئکسيک – سئمانتيک آن را تحقيق و بررسي مي کند.

ادامه نوشته

تورک خالقلاری اوچون الیفبا

تورک خالقلاری اوچون الیفبا کیتابی 


کیتابی*بوردان *یوکله

TÜRK XALQLARI ÜÇÜN ƏLİFBA        YAZAR : FƏRHAD CAVADİ YEKAN SƏ`Dİ  

  BAKI  --  1995






تورکجه اینسان آدلاری - کیتابلار - فرهنگ نامهای ترکی - کتابها

فرهنگ نامهاى تركى 

(نام و نام خانوادگى)

( تورکجه اينسان آدلارى )

(آد و سوْى آد)

مجموعه نام ها و نام هاى خانوادگى از لهجه هاى مختلف تركى باستان: سومرى، عيلامى، كاسّى، اوراتوئى، لولوبى، كوتى، هوّرى، مغولى و...

تركى معاصر: تركمنى، قشقايى، آناطولى، اويغورى، ازبكى، باشقيرتى، بلغاری، تاتاری، قزاقی، قرقیزی، مجاری، آذربایجانی و ...

تألیف: فرهاد جوادى یکان سعدی (عبداله اوغلو)

كيتابلار تقديم اولونور:

 

 

1- جی کیتاب     *یوکله- دانلود*           کتاب اول 

2- جی کیتاب         * یوکله -  دانلود *         کتاب دوم  

3- جو کیتاب      * یوکله - دانلود*        کتاب سوم   

4- جو  کیتاب      *یوکله - دانلود*         کتاب چهارم

5-جی کیتاب


 

صائیت و صامیت سسلرین نئجه یارانماسی حاققیندا

 

* یوکله - دانلود *

فرهنگ لغات موسیقی کلاسیک

 

* یوکله - دانلود *